روح الله طراوت: با کوشش جناب "رضا صنعتی" از ابتدای سال 1399 مجلدی با قطع جیبی به طبع و تاکنون به چاپ دوم نیز رسیده است. تا همینجا البته کار، ویژه و ارزشمند بوده اما در این نوشتار قرار است به چند مساله پرداخته شود. نخست اینکه چرا تاریخ چنان اهمیتی دارد که فارغ از شناخت روزهای یومیه، تقویم ساخته میشود. سپس به اهمیت خود تقویم ـ چنانکه امروز میشناسیم ـ پرداخته و از آن نقبی زده خواهد شد به آنچه که فیالحال چاپ و در دست داریم و نهایتاً نگارنده سعی دارد نکاتی را در رابطه با محتوای اثر ارائه دهد.
1.چرا تاریخ؟
اگر تاریخ را نه به صورت عناصری مفرد، بلکه پیوسته و خود دارای تاریخ و سیری متوالی در نظر بگیریم و چنانچه "هگل" اعتقاد داشت: تاریخ جهان را تاریخ رو به رشدِ خودآگاهی روح بپنداریم که مراحل مختلف آن، خویشن انسانی را در زمانهای مختلف و در نژادهای مختلف نشان میدهد تا آنجا که به آزادی روح و به تعبیر او مطلق دست مییابیم؛ آنگاه متوجه خواهیم شد که تاریخ، نه صرف حوادث در گذر ایام، بلکه مجموعهای است به همپیوسته که نهایتاً قرار است انسان امروزی را در شکل و شمایل ویژۀ خود با تمامی مشخصات فرهنگی، سیاسی، هنری، اقتصادی و دهها عامل دیگر نمایان کند. به تعبیری تاریخ امروز ما، تمام مراحلی است که طی شده تا انسان یکپارچۀ امروزی را نشان دهد. همین است که اگر باز به تعابیر هگل روی آوریم، میتوانیم باور کنیم که "شاید هر کدام از ما بهتر از زمان خود نباشیم ولی به بهترین وجه نمایندۀ آن خواهیم بود" و همین مسئله است که نهایتاً نشان خواهد داد که شناخت تاریخ، عملاً درک هویت و کنشهای آدمی در هر زمانی خواهد بود.
2. در اهمیت تقویم
چنانکه آمد، درک ما از تاریخ به درک ما از خودمان در زیست اجتماعی منجر میشود و در این فرایند ایجاد تقویم یکی از راهکارهایی بوده است که لااقل از فرهنگ های بین النهرینی به بعد، باعث شده که آیینها، سنتها و مراسمها را به هر قوم و قبیله یادآوری و به بازآفرینی و گرامیداشت غمها و شادهای هر ملتی منجر شود. این مهم وقتی دارای اهمیت میشود که بدانیم در دنیای امروز ورود یا خروج هر رویدادی در تقویمهای ملی یا بومی، منجر به ایجاد یا حذف نهادهایی خواهد شد که متصدی برگزاری و گرامیداشت فلان مراسم در فلان روز تقویمی هستند. به معنای دقیقتر؛ کارکرد تقویم ها نه لزوماً برای یادآوری اتفاقات مهم، بلکه ابزاری برای شکل دادن و پیشبرد اهداف فرهنگی یک جامعه و ملت است. یعنی اگر امروز به طور مثال، کشور ایران قرار است بر فرهنگ اسلامی یا ایرانی خود بیشتر تاکید کند، ماحصل آن می بایست در تقویم دیده و خروجی آن در جامعه مشاهده گردد. همین است که گاهاً چندین ارگان در تلاشند تا با گنجاندن رویدادیی که از نظر آنها دارای اهمیت ویژه ای است در نقش دادن به اذهان جامعه مؤثر باشند. در نتیجه با دیدن تقویم های هر کشور یا منطقه عملاً می توان به هژمونی فرهنگی، سیاسی یا اجتماعی طبقه حاکم پی برد و چشم انداز آن گروه را برای اهمیت و یا برعکس، بی اهمیت دادن عناصر مختلف دید.
3. تقویم کازرون؛ تلاشی برای حفظ هویت فرهنگی با حجمی از پرداختهای ایدئولوژیکی
چنانکه پیشتر آمد تقویم یکی از نشانههای حفظ هویت و همزمان ارزشگذاری عناصر تاریخی است که برای گروههای مختلف میتواند مهم باشد. از طرف دیگر در زمانهای که حفظ هویتهای محلی به اندازۀ حفظ کیان ملی مهم و حیاتی شده است تلاش برای چاپ تقویم میتواند یک عامل پیشبرندۀ فرهنگی محسوب شود. در ابتدا ذکر دو نکته در این رابطه مفید است.
نخست اینکه تلاش فوق را میتوان در ادامۀ تلاشهایی دانست که فعالین فرهنگی شهرستان کازرون سالهاست یا در قالب پژوهشهای علمی (چاپ کتابهایی در رابطه با کازرون با نویسندگی و تلاش برادران بهروزی، مظفری، مظلومزاده، حاتمی، مطهریزاده، شیخالحکمایی و... ) و یا حتی به عنوان تقویم (چاپ تقویم "دوان" در سال 1354 که به شکلی وزین به طبع رسیده است یا از اواخر سال 1384 تا اوایل سال 1387 که به همت جناب "فرشاد لقمانی" در روزونامۀ "بیشابور" مناسبتهای مختلف جمعآوری و چاپ گردیده است) انجام داده اند.
دوم آنکه اگر برایمان کمی عجیب باشد که چرا مابین صدها شهر در ایران، اینک کازرون دارای تقویمی مستقل است، کافی است نگاهی بیاندازیم به اتفاقات سه سال گذشته در رابطه با بحث مسائل مرزی و تقسیمات کشوری در این شهرستان، تا مشخص شود که شاید یکی از مسائل اصلی تهیه کنندگان سالنامه، تلاش برای حفظ و ضبط میراثی است که هر لحظه آن را در معرض فراموشی یا تبدیل و استحاله می بینند. مسائل عمدۀ این تقویم و رویدادهای ذکر شده در آن نیز ـ چنانکه از مقدمۀ اثر برمی آید ـ دقیقاً رویکرد متولیانش را نسبت به دغدغه های متنی و فرامتنی پیرامونی نشان و همزمان تلاشی برای نوعی فرهنگسازی بر بستر تاریخ باستانی و معاصر شهرستان است.
چند مسئلۀ مشخص که در اثر یاد شده بیشتر به چشم میخورد از این قرار است:
1. ذکر نام تمامی شهدای شهرستان از بدو انقلاب تاکنون
2. تقسیمات جغرافیایی،
3. حوادث نهضت جنوب و انقلاب سال 1357 .
4. تاریخ ثبت آثار گردشگری در فهرست آثار ملی و جهانی یونسکو
5. ذکر یک بیت شعر در هر صفحه که مربوط به شاعران کازرونی یا شاعرانی است که در رابطه با کازرون شعری سروده اند.
اما آیا به راستی تهیهکنندگان اثر در برابر همۀ رویدادهای ذکر شده در این کار، به عنوان محققی مستقل عمل کرده یا طبیعتاً گرایشهای فکری آنها را میتوان به صورت واضح ردیابی کرد؟
بحث اصلی صد البته این نیست که فرد یا گروهی بخواهند نگاه خود را در اثری ارائه دهند، بلکه این است که چنانکه از مقدمۀ اثر برمیآید؛ در برابر همان شاخصهای ذکر شده در مقدمه برای آوردن رویدادهای شهرستان مستقل عمل کرده اند یا خیر؟
این مهم آنگاه اهمیت دارد که محقق اثر در همان خط ابتدایی مقدمه عنوان میدارد: "تقویم کازرون نسخۀ ابتدایی چیزی است که میتوان از آن با عنوان طرح جامع تاریخ یاد کرد". بنابراین اینکه ما خواستار یک کار بزرگ در آینده باشیم و همزمان در کار پایلوت یا نمونۀ خود چگونه عمل کنیم، چراغ راهی برای خودمان و دیگران میتواند باشد. به عنوان مثال اگر ما بگوییم که قرار است انتخابات شهرستان کازرون در تاریخ معاصر را پوشش دهیم اما به انتخابات انجمن شهر در قبل از انقلاب نپردازیم آیا به سبب فراموشی بوده است یا عدم دسترسی به منابع و یا ترجیح داده شده که از کنار آن بگذریم؟ یا اگر داعیۀ ذکر وقایع فرهنگی را داریم چرا تشکیل اولین سینما یا سالن نمایش یا موزهها را ذکر نکردهایم؟ از آن طرف شهرستانی که دارای موسیقیدان و خوانندگانی در سطح ملی بوده است، نباید تاریخ تولد یا وفات آنها ذکر میشد؟ یا وقتی داعیۀ ذکر نام تمامی شهدای شهرستان را داریم و از طرف دیگر به صورت گسترده به وقایع نهضت جنوب پرداخته شده است، ترجیح بر آن نبود که تا جای ممکن اسامی شهدای آن حادثه نیز استخراج میگردید؟ از آن سو، اگر قرار است به ذکر تاریخ وفات عالمان دیارمان بپردازیم، به و نیکوتر این نبود که از ذکر مذهب آنها بپرهیزیم؟ آن هم زمانی که در مقدمۀ اثر عنوان میداریم: "در ذکر اسامی شخصیتها به استثنای مراجع معظم تقلید از ذکر عناوینی چون آیتالله، حجتالاسلام، دکتر، مهندس، حاج و ... خودداری شده است". همچنین است وقتی در این اثر، به تاریخهای وفات افراد مختلف توجه شده، بدون آنکه گرایش سیاسی یا اعتقادی آنها عنوان شود، بسیار هم خوب، اما غرض ما از آوردن "انقلابی چپگرا" در برابر روز درگذشت حسن حاتمی دقیقاً چه بوده است؟
اما آنچه گلدرشتتر از مسائل دیگر است ذکر کلیۀ تقسیمات کشوری مربوط به شهرستان است. صرف جمعآوری و حتی چاپ چنین چیزی قطعاً به عنوان یک کار مستقل احساس میشود، چه آنکه در همین سالها مسئلۀ اصلی شهرستان کازرون چنین چیزی است اما محقق محترم دلیل قانع کنندهای برای ذکر آنها در تقویم کازرون عنوان نمیکند. خاصه آنکه، در مقدمۀ اثر ذکر شده است: «...ذکر تقیسمات کشوری از جمله امور مورد توجه محقق در این تقویم است» بدون آنکه محقق گرامی، علت این توجه ویژه را عنوان کند.
از آن سو، متاسفانه این اثر دارای کمترین اشاره (به جز یکی، دو مورد) به زنان فعال شهرستان است. شهرستانی که شاید عدم تعدد زنهای فعال در حوزههای مختلف در آن همیشه به عنوان یک معضل وجود داشته و البته پرداختن به آن در خور کاری جدی است. اما آیا بهتر نبود از همین فرصت استفاده کرد و با ذکر تاریخ تولید یا وفات زنان فعال در زمینههای مختلف از جمله پزشکی، سیاسی، ادبیات، علمی و ... به نوعی دست به فرهنگسازی در این زمینه زد؟
گذشته از همۀ این موارد، این اثر نقاط ارزشمندی نیز دارد که اشاره به آنان واجب است. اینکه تلاش شده تمامی آثار ثبت شده ملی و جهانی با ذکر تاریخ ثبت آنها عنوان شود که خود باعث فرهنگسازی در زمینۀ حفظ و یادآوری ارزش آثار باستانی یک شهر است یا آوردن یک بیت شعر در هر صفحه که بسیاری از آنها به خوبی انتخاب و گزینش شده است و یا ورود افراد مهم به کازرون بدون جپههگیری سیاسی یا ایدئولوژیک در خور تحسین است.
اما از سویی جا دارد این اثر به نکات دیگری نیز توجه کند که امید است در سالهای آینده بدان پرداخته شود. از آن جمله تاریخ ورود اسرای آزاد شده به شهرستان، برگزاری مراسمهای خاصی که فقط در کازرون در ایام خاص سال انجام میشود (مثل مراسمهایی که در قدمگاه خضر نبی اله در روز عید غدیر صورت میگیرد)، تاریخ افتتاح پارکها، اولین بانک و مدارس و دانشگاهها، بیمارستانهای قدیم و جدید، ذکر همایشهای مهم مانند کنگره کازرونشناسی، آیینهای آب، جشنوارههای تئاتر و... که ذکر هر کدام میتواند بعدها مقدمهای برای پژوهشهای دیگر باشد.
از طرف دیگر؛ یکی از شاخصترین وجوهی که میتوان با در نظر گرفتن آن به حفظ و ضبط میراث فرهنگی و علمی پرداخت، اشاره و ذکر تاریخ ولادت افراد سرشناس و تاثیرگذار است. علاوه بر اینکه تاکید بر تاریخ وفاتها به جای تولدها بیدلیل و شاید گاهاً مردهپرستی را یادآوری کند باید دانست که بسیاری از افراد مهم فیالحال در قید حیات بوده و با این بینش نمیتوان اسامی آنها را در تقویم گنجاند. این امر وقتی اهمیت خود را نشان میدهد که بدانیم بسیاری از کازرونیها در سراسر شهر، کشور و جهان به فعالیتهای ارزشمندی مشغول و بسیاری از ما، آنها را نمیشناسیم و از یاد برده ایم. این امر هم سببساز پیوند هویتی افراد با شهر خود میشود، هم در مواقع لزوم به یاری آنان میتوان اتفاقات مهمی را در سطح شهرستان رقم زد و هم اینکه برای ساکنین باعث افتخار و سربلندی میگردد. حتی میتوان در ایام ویژه، مانند روز نمایش، سینما، پزشک، هفته معلم، کتاب، روز دانشآموز و دهها مراسم مختلف، صفحات تقدیمی آماده و با ذکر نام سرشناسان کازرونی در رشتههای مرتبط از آنها تقدیر کرد.
در پایان لازم به ذکر است که نکات یاد شده نه از باب کشف ایرادها و کاستیها، که بهانهای است برای تقدیر از زحمات تمامی کسانی که سعی در ایجاد چنین اثری داشته و خواهند داشت. آنچنان که "فرخی سیستانی" گوید: «هنر و فضل ترا بر نتوانند شمار آن بزرگان که بدانند شمار تقویم» و به امید آنکه سعیشان مستمر و نتیجهکارشان تا سالها مانا باشد.