برادر و خواهر من!

تو آزاد و مختاری آنچنان که می اندیشی رفتار کنی، رأی بدهی یا ندهی؛ اما حتماً می دانی که از هم اکنون پیام رأی ندادنت را تفسیر کرده اند! یکی آن را به فقر و گرسنگیت نسبت داده! دیگری به گرانی؛ یکی به پشیمانی از رأی و نظر دیروزت! و آن دیگری با هالۀ نورش منتظر است تا نیامدنت را پای مقبولیت خویش بگذارد! دشمنان دین و کشور عزیزمان نیز در کمینند تا با استناد به قهر ما، فشار بر مردمانت را زیاد و زیادتر کنند. در این فشارها یکی از بی دارویی می‌میرد و دیگری از گرسنگی؛ آری! همه به نیابت از تو حرف زده، نیامدنت را تفسیر می کنند؛ شک نکن آنچه در این میان کمتر دیده و شنیده خواهد شد، نظر و انگیزۀ خیرخواهانه و حق طلبانۀ توست. آنها که ما را به رأی ندادن توصیه می کنند، «نقدِ» من و تو را با «وعدۀ نسیۀ» خویش عوض می کنند و آنگاه در سایۀ غیبت ما، گروهی دیگر جنس نامطلوب خود را سال ها «میهمان ناخواندۀ میهنمان» خواهند کرد. شک نکن آینده ای که «تحریم کنندگان انتخابات» به ما نشان می دهند نه از مسیر رأی ما، بلکه تنها در «کف خیابان» دنبال خواهد شد و در آن صورت چه بسا نتیجۀ حاصله «فروپاشی»، «تجزیۀ کشور» و «نابودی همین صندوق رأی» باشد. تصمیم البته با توست! تو آزاد و مختاری! اما بیا همّت کنیم و اکنون که به لطف الهی «روزنۀ امیدی» هست، با رأی خود، بازی همۀ بازیگران را بر هم زنیم. بیا با رأی مکرر خود آنقدر خسته شان کنیم تا بالاخره در برابر رأی و خواسته مان سر تعظیم فرود آرند. آری! بیا! خدا با ماست؛ ما به همراهی تو دل بسته ایم؛ نکند تنهایمان بگذاری...