توضیح: آنچه در ادامه می آید گزیده هایی از توصیه های امام خمینی (ره) به ائمه جمعه است که از میان مجموعه رهنمودهای ایشان در صحیفه امام گزینش کرده ام.
از هر سخنى که موجب نگرانى مردم و تفرقه شود خوددارى کنید
ائمه جمعه و جماعات- ایّدهم اللَّه تعالى- در خطبهها و منابر و سایر گویندگان کوشش فرمایند که آرامش در کشور برقرار باشد و از هر سخنى که موجب نگرانى مردم و تفرقه شود خوددارى نمایند و مردم را در پشتیبانى از ملت و تمام ارگانهاى جمهورى اسلامى و نهادهاى انقلابى و قواى مسلح و مردمى تشویق فرمایند. (صحیفه امام، ج14، ص: 202)
عیب حویی و بدگویی نکنید
از عموم علماى عظیم الشأن و ائمه جمعه و جماعات تقاضا دارم که با دیده رحمت و عطوفت به جمهورى اسلامى و متصدیان امور نظاره کنند و با ارشاد و موعظه حسنه، خطاکاران را تربیت کنند و کجیها را راست فرمایند که این شیوه انبیاى عظام و اولیاى خداوند است. و تأثیر موعظه حسنه در نفوس بسیار زیادتر است از عیبجویى و بدگویى، و ممکن است قلمها و زبانهاى عیبجو در بعضى از نفوس عصیان بیاورد و به جاى اثر مثبت و نیکو اثر منفى و بد به جا گذارد و به جاى اصلاح، موجب افساد شود. باید حضرات اعلام بدانند که با وجود اشتباه و خطا در متصدیان امور آثار نیک و مثبتى که در کشور به دست متصدیان و به کمک ملت عزیز انجام گرفته بسیار بیشتر است از اشتباهات و خطاها، و چنانچه تمام قلمها و زبانها به ارشاد آنان به کار افتد و با دیده رحمت و سنت انبیا- علیهم صلوات اللَّه- با آنان رفتار شود، بزودى با تأیید خداوند رحمان، امور اصلاح و نقیصهها مرتفع مىشود. (صحیفه امام، ج14، ص 217)
در شأن امام جمعه نیست که در محضر مردم حیثیت خطاکار را از بین ببرد
و آن چیزى که من از آقایان تقاضا مىکنم این است که آقایان ارشاد کنند مردم را، دعوت کنند مردم را. اگر- فرض کنید- که این جوانها، اینها هم نه اینکه سوء قصد دارند، اینها هم یک اشتباهاتى دارند، یک خطاهایى دارند، البته ممکن است که از گروههاى مختلفى که همه منحرف هستند نفوذ کرده باشند در بین اینها، لکن شما نصیحتشان کنید، با برادرى با آنها رفتار کنید. وقتى نصیحت کردید و آنها فهمیدند راه چیست، اکثراً اینطور هستند که تابع مىشوند و باید با اینها با برادرى رفتار کرد و موعظه کرد و نصیحت کرد. و اگر فرض کنید یک خطایى از این گونه افراد مىشود، در نماز جمعه طرح نشود، چون این اسرار را که گفتند، بعضى وقتها در یک جاهایى- از مازندران نشنیدهام من، اما در بعضى جاها هست که- یک مطلبى که واقع مىشود آقاى امام جمعه مىروند و اظهار مىکنند که کِیَکْ یک همچه کارى کرده است، فلانى این کار را کرده؛ این شأن امام جمعه نیست که در محضر همه مردمى که هستند- فرض کنید- حیثیت یک آدمى را که خطا کرده، اشتباه کرده، یا- فرضاً- تعمّد کرده، این را از بین ببرند. باید آقایان ارشاد کنند، دعوت کنند. همان طورى که مأموریم به دعوت، ما دعوت کنیم و ان شاء اللَّه، امور اصلاح بشود. (صحیفه امام، ج16، ص 99)
از دولت در خطبه های جمعه بدگویی نکنید
ما باید به تمام معنا، متوجه این باشیم که حفظ کنیم این عنایت خدا را، این چیزى که به ما عنایت کرده ما باید حفظش کنیم. ومن از همه آقایان، که همه از خودمان هستند، مىخواهم که درخواست کنم که هرجا که تشریف دارید، هم با مردم و هم با کسانى که از طرف دولت مىآیند آنجا، با هم همفکرى کنید و کارها را با معاونت هم، با فکر هم پیش ببرید. خداى نخواسته یک وقت- فرض کنید- یک خطایى از یک- فرض کنید که- اجزاى دولتى حاصل مىشود، در جماعت و جمعه نبرند که آنجا فاش کنند و چه بشود؛ نصیحتش کنند، چه کنند، یا اگر نصیحت را قبول نکرد به مرکز اطلاع بدهند که این آدم چطور است. و اما اینکه بخواهند- خداى نخواسته- یک وقتى در گفتارشان یک صحبتى بشود، این اسباب تضعیف مىشود و نباید حالا ما یک همچو کارى بکنیم. (صحیفه امام، ج16، ص 186)
آقایان اگر یک وقتى- همه علماى بلاد را عرض مىکنم خصوصاً، ائمه جمعه که خوب، هفتهاى یک دفعه عمومى صحبت مىکنند- اگر یک وقت پیشامدى کرد، از استاندار یک جایى، از رئیس دیگر یک جایى یک گلهاى دارند، حل کنند خودشان، پىاش هم به مقامات مربوطه رجوع کنند، به مردم نروند بگویند که مردم، این چه کرده، او چه کرده است. این اسباب تضعیف مىشود و امروز صلاح ما نیست که ما یک همچو دولتى که دارد با جان و دل براى مردم خدمت مىکند [تضعیف کنیم]، البته هر خدمتگزارى یک اشتباهاتى هم گاهى دارد، همیشه همینطور بوده است. همین شما هم که خدمتگزار هستید گاهى در بینتان یک نفر اشتباه مىکند، نباید ما اشتباهات را که واقع مىشود این را برویم به مردم اعلام کنیم که یک همچو چیزى شده است، خودمان خصوصى حلش کنیم، بخواهیم او را، در یک جلسه خصوصى که هستیم، علما هستند، با هم صحبت کنید. استاندارها هم حالا اینطور نیستند که اگر علما آنها را دعوت کنند نیایند، مثل سابق نیست؛ حالا یک طورى است که اینها از خود مردم هستند، مىآیند پیش مردم، با مردم تفاهم مىکنند، و همینطور سایر مقامات امروز بحمداللَّه، همه مردمى هستند. از نخست وزیرش و رئیس جمهورش گرفته تا دیگران مثل سایر مردم هستند و همینطور مثل دیگران که در یک جلسهاى با هم مىنشینند آنها هم همان طورى هستند. (صحیفه امام، ج16، صص 303-304)
از دخالت هاى بی خود و بی جا بپرهیزید
همه آقایانى که در هر جاى از این کشور هستند و صداى من را مىشنوند، چه از طبقه علما و ائمه جماعات و جمعه و چه از طبقه خطبا- که آنها هم از علما هستند- و کسانى که در بلاد- از روحانیون- متصدى این امور هستند، توجه به این معنا داشته باشند که امروز آبروى جمهورى اسلامى به دست شما بسته است. اگر- خداى نخواسته- یک دخالتهاى بیخود و بیجا، یک کارهایى که از روحانیون صحیح نیست، انجام بدهید، این جمهورى اسلامى لکهدار مىشود. دولت باید به قدرت خودش باقى باشد. و امروز دولت، دولت اسلامى است و بر همه ماها فریضه است که از این دولت اسلامى پشتیبانى بکنیم. مأمورینى که از دولت مىآیند، در همه جا، مأمورین دولت اسلامى هستند. اگر- خداى نخواسته- از یک مأمور که من حیث اینکه درست اطلاع بر مسائل ندارد یا اشتباه مىکند، یک مطلبى که بر خلاف ذائقه شماست یا بر خلاف مسائل اسلامى است، از او صادر بشود، مقابله نکنید، تضعیف نکنید، او را نصیحت کنید. چنانچه نصیحت را گوش نکرد، به مصادر امور مراجعه کنید. و کسانى که در بین ارتش یا سایر ارگانها، انجمنهاى اسلامى دارند، اینها دخالتهاى غیر چیزهایى که بر عهده آنها است نکنند. ارشاد بکنند دولت را، ارشاد بکنند مأمورین دولت را و همه کسانى [را] که در پیش آنها هستند؛ آنها را ارشاد بکنند. و چنانچه کسى هم گوش به ارشاد نداد، به مصادر امورى که مسئولیت دارند مراجعه کنند، حل خواهد شد. براى حفظ حیثیت اسلام که شماها پاسدار آن هستید و حفظ حیثیت جمهورى اسلامى که شماها نگهبانان آن هستید، از کارهایى که نباید انجام بدهید و از کارهایى که دخالت در امور اجرایى است که با کسى دیگرى است که انجام بدهد، مستقیماً عمل نکنید، ارشاد بکنید همه را. نظر ارشادى داشته باشید. اگر یک مطلب اشتباهى از یک استاندار واقع شد یا از یک فرماندار، در منابر نبرید این را و آبروى او را بریزید. این امرى است که خدا راضى نیست. به او بگویید در خلوت و با او تفاهم کنید و از او بخواهید که رویه را تغییر بدهد. اگر نداد، به مصادر امر مراجعه کنید. مستقیماً بخواهید این کار را بکنید، حیثیت جمهورى اسلامى و حیثیت اسلام در دنیا لکهدار مىشود. و شما حافظ این حیثیت هستید و فریضه است براى همه ما حفظ حیثیت این جمهورى اسلامى. (صحیفه امام، ج16، ص 349)
ائمه جمعه سرسرى از امر به تقوا نگذرند
اینکه مىبینید که در نماز جمعه، که بزرگترین اجتماعات است- در اسلام قاعدهاش بود، باشد- و بحمد اللَّه، امروز در ایران بزرگترین اجتماعات است، در خطبه امر شده است به اینکه دعوت به تقوا بکنید، این براى اهمیتى است که تقوا دارد. دنبال اینکه توحید را تذکر مىدهید و صلوات و سلام را بر پیغمبر اکرم و اولیایش مىفرستید و از آنها نام مىبرید، در قبال او، امر به تقوا کنید. و سرسرى از امر به تقوا نگذرند ائمه جمعه، این را یکى از مسائل مهم بدانند. ملت اگر متقى شد، مىتواند که حفظ کند خودش را از همه آفاتى که در دنیا پیش مىآید. و ائمه جمعه ان شاء اللَّه، بیشتر توجه بکنند که مردم را دعوت کنند به تقوا. باید مردم را آشنا کرد با آن چیزى که انبیا براى آن آمدند. براى مکارم اخلاق همه انبیا آمدند؛ بُعِثْتُ لِاتَمِّمَ مَکارِمَ الْاخْلاقْ براى تقوا و آدم سازى آمدند انبیا، و حالا که این ائمه جمعه شغل انبیا را که نماز جمعه بوده است و نماز بوده است، در سایر جاها این شغل شریف را متکفل شدهاند، همت کنند به اینکه مردم را آموزش تقوا بدهند، دعوت به تقوا بکنند. ذکر تقوا و تاریخ تقوا گفتن، این در خطبه جمعه کافى نیست، باید دعوت کنند مردم را به تقوا، وادار کنند مردم را به تقوا. اهمیت بدهند به این خاصه الهى که انبیا براى آن آمدند. و شما آموزگارها باید اهمیت بدهید به مسئله تقوا. و آموزندگان هم باید اهمیت بدهند. و اساتید دانشگاه و اساتید حوزهها هم به این خاصه باید اهمیت خاص بدهند که اگر علم تنهاى بىتقوا باشد، ولو علم توحید باشد، ولو علم ادیان باشد، در آن عالم ارزش ندارد. علم تنها اگر ضررش بر ملتها و بر اسلام بالاتر از نفعش نباشد- که هست- باید گفت که بىتقوا مىتواند که یک کشورى را، یک انسانهایى را به باد فنا بدهد. و آن کسى که عالمتر است بهتر مىتواند که مردم را فاسد کند. پس باید که همراه این آموزش، آموزش تقوا هم باشد. از بچهها اگر هستند، بچهها را آموزش تقوا [بدهید] به اندازه فهمشان و بزرگترها را هم همینطور. و بزرگترها گمان نکنند دیگر احتیاج ندارند یا اینکه وقت گذشته است؛ وقت نمىگذرد. انسان در هر حال، اگر یک چیزى را بداند بهتر از ندانستن است. در هر صورت، این شغل بسیار شریف است و مسئولیتش هم بسیار سنگین است. (صحیفه امام، ج17، صص 187-188)
گاهی یک جمله شما فاجعه مى انگیزد
حضرات علماى اعلام و ائمه جمعه- کثراللَّه امثالهم- توجه کنند که گاه یک جمله آنان یا یک مصاحبه و خطبه، جمهورى اسلامى را در سطح جهان زیر سؤال مىبرد، و در داخلْ فاجعه مىانگیزد و منشأ اختلاف و تفرقه مىشود و موجب تضعیف سپاه و ارتش و سایر قواى مسلح مىشود؛ یا موجب اختلاف بین سپاه و ارتش و سایر قواى مسلح مىگردد؛ که خداى نخواسته منتهى به از بین رفتن زحمات چندین ساله خود آقایان مىگردد؛ و یا موجب تضعیف و دلسردى دولت خدمتگزار مىشود؛ و با شکست خوردن دولت، پایههاى جمهورى اسلامى متزلزل مىشود. (صحیفه امام، ج18، صص 469-470)
مبادا مردم بخاطر ما بهشت بروند و ما جهنم برویم
گویندگان در مجالس، اهل منبر، اهل علم، خطباى جمعه، کسانى که قبل از خطبه صحبت مىکنند بدانند که مسئلهاى که بنده را ناراحت کرده است و مىکند این است که در این کشور اختلاف ایجاد بشود... آقایان... بدانند که اسلام از آنها مىخواهد که با هم باشید. فرض مىکنیم که یک مقام بسیار عالىاى هم از شما گرفته شده است،- فرض مىکنیم و حال اینکه نیست اینجور- این موجب این نمىشود که شما خداى تبارک و تعالى را ناراضى کنید از خودتان، براى اینکه من حالا در این قصه پیروز نشدم- اگر اسم این پیروزى باشد- رضاى خدا را در نظر داشته باشید و خودتان را بنده خدا بدانید که هرطور پیش بیاورد آنطور را راضى هستید، همان طورى که بندگان خالص خدا، اولیاى معظم خدا اینطور بودند... من گاهى، شاید بسیارى از اوقات خوف این را دارم، و از این خوف هم گاهى ناراحتم که نبادا مردم براى خاطر ما بهشت بروند و ما جهنم و آن وقت مشرف باشند آن بهشتیها بر ما، ما آن خجالت را چه بکنیم... اگر ما انحراف پیدا کنیم و بالخصوص اختلاف ایجاد کنیم، به واسطه حرفهایمان اختلاف ایجاد کنیم، این خوف همان معنا هست که فردا ما در عذاب باشیم و آنها در نعمت باشند، و آنها به ما بگویند ما براى خاطر شما آمدیم به بهشت و شما چرا رفتید جهنم! و این خجالتى که انسان در آن روز خداى نخواسته مىکشد از آن آتش سختتر است. (صحیفه امام، ج18، صص 476)
ائمه جمعه گمان نکنند که در یک جاى محدود صحبت مى کنند
ائمه جمعه گمان نکنند که در یک جاى محدود صحبت مىکنند، امروز دیگر حدود برداشته شده است، دیوارها ریخته شده است. اگر دیروز یک کسى در یک مجلسى مثلًا، یا در محل اقامه جماعت و جمعه صحبت مىکرد، در یک جمعیت محدودى صحبت مىشد و تمام مىشد. امروز همه مىدانید اینطور نیست، خصوصاً در ایران که مجلسش منعکس مىشود مستقیماً، و راجع به خطب جمعه هم منعکس مىشود و من گاهى وقتها چیزهایى را که از رادیوى خارج مىشنوم، بعدش از رادیوى خودمان مىشنوم، آنها زودتر از ما نقل مىکنند. در یک همچو محیطى تکلیف خیلى زیاد است. انحرافات اگر پیدا بشود، این انحرافات، انحرافات محدود نیست، انحراف نامحدود است. در داخل اگر خداى نخواسته ایجاد اختلاف بشود، منتهى به این مىشود بىشک به اینکه شکست بخورید... اگر یک عالمى که در یک شهرى نفوذ دارد مردم چشم و گوششان به آن است، با یک عالم دیگرى که آن هم نظیر اوست، اختلافشان ظاهر بشود، اختلاف سلیقه را برسانند به اختلاف در جمعهها و جماعات و در جاهاى عمومى، این همچو نیست که اختلاف زید و عمرو است، این یک اختلافى است که هر شهر را دو قسمت مىکند، دو بخش مىکند، یک بخش از آنور، یک بخش به اینور، و این کم کم اضافه مىشود. دشمنهاى ما هم حوصلهشان خیلى زیاد است، حالا نقشه مىکشند براى پنجاه سال دیگر. این همین طور کم کم جلو مىرود، این فساد جلو مىرود تا یک روزى که مهیا بشود کشور براى اینکه در داخل خودش یک انفجار حاصل بشود از ایادى آنها. ما از این غافل نباید باشیم... اهل منبر متوجه باشند یک کلمه راجع به انتخابات سابق ولا حق و اینکه چه شده و چه شده که اختلافانگیز است، بکنند، پیش خداى تبارک و تعالى مسئولند، اسلام از آنها مؤاخذه خواهد کرد. خطیبهاى در جمعه هم همین را بدانند، آنهایى هم که قبل از نماز جمعه خطبه مىخوانند همین را باید بدانند، علما هم که در هرجا هستند همین معنا را باید توجه کنند که ما امروز احتیاج داریم به اینکه به قول خداى تبارک و تعالى با تمام وجود عمل کنیم که مىفرماید با هم باشید وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا. (صحیفه امام، ج18، صص 476-480)
مراقب باشید به استبداد دینى متهم نشوید
یک قصه هم قصه بعضى ائمه جمعه و بعضى از علماى بلاد است که با دخالتهاى بىمورد خود در امور دولت، اسباب این مىشوند که مردم از آنها کنار گیرند. اگر مردم از روحانیون کنار گیرند، موجب مىشود که روحانیون شکست بخورند، و اگر روحانیون شکست بخورند، جمهورى اسلامى شکست مىخورد. این مطلب را بارها گفتهام که روحانیون باید وضعى ارشادى داشته باشند، نه اینکه بخواهند حکومت کنند. کارى نباید بکنیم که مردم بگویند اینها دستشان به جایى نمىرسید، حالا که رسید دیدید اینطور شدند. استبداد دینى خود تهمتى است که از کنارش نباید گذشت. رادیوها مرتب از آن سخن مىگویند و ما را به خودکامگى متهم مىکنند. روحانیون نباید کارى کنند که شاهد دست دشمن بدهند. دخالت ما باید نهى از منکر و امر به معروف باشد، والّا به استاندار بگوییم تو باید این کار رابکنى، والّا بگوییم از اینجا برو، این اولاً تضعیف دولت است و از آن گذشته موجب مىشود که مردم از روحانیون متنفر شوند. این موضوعات را باید کاملاً در نظر داشته باشیم. (صحیفه امام، ج19، ص 43)
برای مردم پدری کنید
در بین روحانیون، ائمه جمعه بیشتر از دیگران مسئولاند. سروکارشان الآن ائمه جمعه با مردم بیشتر است تا سروکار سایر روحانیون. ائمه جمعه باید خیلى مواظب باشند که خداى نخواسته اگر در یک جایى یک چیزى اتفاق افتاد و چه شد، با جهت روحانى، جهت پدرى حل کنند. اگر خداى نخواسته، یک وقت بنا باشد که یک اعمال قدرت بخواهد بکند، براى اینکه امام جمعه است، این پاى خودش حساب نمىشود، پاى روحانیت حساب مىشود، پاى اسلام حساب مىشود. از این جهت، آنها وظیفهشان خیلى خطیر است و باید خیلى ملاحظه بکنند. (صحیفه امام، ج19، ص 249)
ائمه جمعه، ائمه جماعت، روحانیون محترم، اینها باید توجه به این معنا داشته باشند که اینها پدر هستند از براى ملت. اینها با مردم باید سمت پدرى داشته باشند، اینها با مردم باید رفتارشان رفتار پدرانه باشد. بین خودشان برادر باشند، رفتار، رفتار برادرى باشد. اجتماع داشته باشند، در هر شهرى با هم در هر هفته یک روز، دو روز با هم مجتمع باشند، مسائل خودشان را بگویند. اگر یک خیالى دارند، اگر یک کارى دارند او را بگویند، حل کنند بین خودشان و هیچ وقت یک مسئلهاى را به خطبههاى نمازجمعه نکشانند، چه اشکال داشته باشند به فلان استاندار، فلان حاکم یا فلان وزارتخانه و چه اشکال داشته باشند به فلان آدم یا فلان شخص. این جاى خطبه نمازجمعه، جاى دعوت به حق است و دعوت به تقوا و مصالح مسلمین را در او گفتن، و تعرض به این خرده ریزىها، اینها از شأن ائمه جمعه خارج است؛ پرهیز کنند از این معنا. (صحیفه امام، ج19، صص 250-251)
بعضى از نزاعها برای اسلام نیست
اینطور نیست که بتوانیم اختلافات آرا را رفع کنیم. اختلافات آرا هست و باید هم باشد. اما آن چیزى که لازم است این است که به مردم، به دستجات مختلف، به همه ائمه جمعه، ائمه جماعات، روحانیون سراسر کشور و سایر قشرها این معنا توصیه بشود که در سر یک چیزهایى که مربوط به نفسانیت است نزاع نکنند. آنطور نیست که بعضى نزاعها مربوط به اسلام باشد، به خداباشد. براى خدا انسان نمىشود اهانت کند به مؤمن، براى خدا انسان نمىشود که کشف ستر مؤمن بکند، اینها همه براى این است که نفسیت انسان اینجورى است. (صحیفه امام، ج20، ص 300)