شورای محترم نگهبان بر پایه دستیابی به اسنادی درباره یکی از منتخبان مردم اصفهان در دهمین دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی علی رغم برخورداری نامبرده از رأی قاطع مردم، صلاحیت او را رد کرده، مانع از راه یابی وی به مجلس شورای اسلامی شد. این در حالی است که هم سلامت انتخابات اصفهان و هم سلامت رفتار انتخاباتی نامزد مورد نظر، از سوی نهادهای اجرایی و نظارتی (از جمله شورای نگهبان) تأیید شده است.

 

درباره ماهیت سیاسی و حقوقی این اقدام شورای نگهبان تاکنون مباحث متعددی مطرح شده است؛ اما آنچه مسلم است آن که جایگاه حقوقی شورای نگهبان در نظام جمهوری اسلامی باعث شده تا اقدامات و نظرات این شورا نه تنها از وجاهت قانونی برخوردار باشد بلکه به عنوان یک رویه پذیرفته شده، در مباحث سیاسی و حقوقی نیز مورد استناد قرار گیرد.

 

اما آنچه در این ماجرا اهمیت دارد امکان بلکه وقوع ابطال آرای مردم از راه کشف عدم صلاحیت یک نامزد است. ما نیز فرض را بر صحت اقدام شورای نگهبان می گذاریم و بر این مبنا، پرسش هایی را خطاب به اعضای محترم این شورا مطرح می کنیم:

1. چگونه رفتارهایی می تواند مستند رد صلاحیت یک نامزد پس از انتخاب از سوی مردم قرار گیرد؟

 

2. اگر شورای نگهبان بتواند نامزدی را پس از انتخاب از سوی مردم رد صلاحیت کند، تصویب یا عدم تصویب اعتبارنامه منتخبان مردم از سوی مجموعه نمایندگان مجلس چه جایگاهی خواهد داشت؟

 

3. شورای نگهبان تا چه مرحله ای می تواند صلاحیت منتخب ملت را رد کند؟ آیا تنها تا قبل از ورود وی به صحن مجلس یا بعد از ورود به مجلس نیز چنین حقی را برای خود محفوظ می داند؟ ملاک این زمان بندی احتمالی چیست؟

 

4. آیا تنها کشف ارتکاب رفتارهایی که مصداق تضییع حق الله است می تواند باعث رد صلاحیت منتخب ملت شود یا اطلاع از تضییع حق الناس نیز می تواند مانع از ورود او به جایگاهی که برای آن انتخاب شده گردد؟

 

5. اساساً از نظر شورای نگهبان اهمیت تضییع حق الناس، حقوق جامعه، مردم و حکومت مهمتر است یا تضییع حق الله؟

 

6. اگر نامزد یا نامزدهایی در جریان تبلیغات انتخاباتی خود با «زیر پا گذاش اخلاق، انصاف و قانون» به انجام اموری چون «طرح اتهامات ثابت نشده نسبت به افراد»، «بیان صریح ترین اهانت ها»، «بیان نسبت های خجالت آور»، «متهم کردن نظام و کشور به فساد»، «سیاه نمایی وضعیت کشور به شکل افراطی»، «بی انصافی نسبت به عملکرد دولت ها»، «تخریب»، «شایعه پراکنی»، «التهاب آفرینی در جامعه» و... اقدام کردند و با استفاده از این روش ها توانستند منتخب مردم  باشند، شورای نگهبان آرای آنها را نیز باطل اعلام خواهد کرد؟

 

7. اجازه دهید پرسش فوق را مصداقی تر مطرح کنم. عناوینی که بیان شد مواردی است که مقام معظم رهبری به عنوان نقاط ضعف تبلیغات نامزدهای شاخص انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 ذکر کردند. در آن انتخابات، نامزد پیروز نیز به تصریح مقام معظم رهبری عناوین بیان شده را به نوعی مرتکب شد. در آن ایام برخی با ادعای تقلب خواستار ابطال انتخابات بودند و برخی دیگر با استناد به این تخلفات؛ گرچه ادعای تقلب هیچ گاه اثبات نشد اما ارتکاب این تخلفات که محرز بود. چرا شورای نگهبان با استناد به این تخلفات که حاکی از تضییع حقوق اشخاص متعدد، نظام، جامعه و مردم بود آرای منتخب ملت را باطل اعلام نکرد؟ آیا این تضییع حقوق کاشف عدم صلاحیت نبود؟

 

8. اگر در انتخاباتی همه نامزدهای اصلی، تخلفات بیان شده را انجام دهند آیا شورای نگهبان می تواند بگوید چون همه رقبا این تخلفات را انجام داده اند پس اشکالی بر صلاحیت منتخب ملت وارد نیست؟ آیا واقعاً «عزای دسته جمعی عیش است»؟!

 

9. آیا شورای محترم نگهبان می تواند پس از اطلاع از عدم صلاحیت منتخب ملت به حکم مصلحت از ابطال آرا مردم خودداری کند؟! آیا می توان در هنگام تضییع حق الله آرای مردم را باطل کرد اما در هنگام تضییع حق الناس به مصلحت عمل کرد؟!

 

10. اگر یک نامزد با سوء استفاده از اختیارات و امکانات دولتی ـ مثلا در انتخابات ریاست جمهوری که در سطح ملی برگزار می شود ـ موفق به جلب آرای مردم شد، آیا شورای نگهبان آرای او را باطل اعلام خواهد کرد؟ آیا در هیچ کدام از دوره های گذشته چنین استفاده ای از سوی هیچ نامزدی برای شورای محترم نگهبان محرز نشده است؟

 

11. یک بار دیگر این سوال را تکرار می کنم: اساساً از نظر شورای محترم نگهبان اهمیت تضییع حق الناس، حقوق جامعه، مردم و حکومت مهمتر است یا تضییع حق الله؟