1️. انسان بدون نیاز به دین و با اتکا بر حکم عقل و فطرت خویش، خوب و بدِ بسیاری از افعال را می فهمد.
🔹زشتیِ دروغ گویی، ظلم و ستم، خیانت، فحشا، فحاشی، تعرض به ناموس دیگران، قتل و جنایت، آزار و اذیت دیگران، آزردن زنان و کودکان بی دفاع و اموری از این قبیل را عقل و فطرت سلیم درک می کند. اجتناب از این امور مقتضای زندگی انسانی است.
🔹همین عقل و فطرت می تواند خوبی و زیبایی اموری چون راست گویی و صداقت، رعایت انصاف، عدالت، مهربانی، وفاداری، امانتداری، قدرشناسی، احترام به پدر و مادر، رسیدگی به فقرا و مستمندان، احسان به دیگران، ادب در گفتار و رفتار، رعایت حقوق دیگران و... را نیز درک کند. عمل به این خوبی ها نشانگر حیات انسانی است.
🔹آنکه به مقتضای عقل و فطرت سلیم خویش از این بدی ها و پلیدی ها دوری کرده، خود را به این خوبی ها آراسته، شایسته لقب حریت و آزادگی است.
2️. اعتقاد به معاد و به خصوص ترس از جهنم (حیات دردناک اخروی) ضمانتی برای زیست انسانی است.
🔹اعتقاد به حیات اخروی بدون نیاز به آموزه های دین، با براهین عقلی قابل اثبات است.
🔹اگر حتی چنین ضمانتی هم نبود انسانی زیستن و دوری از حیوان صفتی، عمل بر مقتضای آفرینش خویش بود.
3️. دین نیامده تا فقط حکم عقل و فطرت را بازگوید.
🔹دین آمده تا راهی مستقیم، میان بر و مافوق درک عقل و کشش فطرت برای دریدن حجاب های ظلمانی و حجب نورانی و به فعلیت رساندن قابلیت های پنهانی در روح الهی انسان را به من و تو بنمایاند.
🔹دین آمده تا ما را با راه های آسمان آشنا کند، چشمان قلب مان را به حقایق عالم روشن گرداند، ما را به معدن عظمت الهی برساند و انسان را به آنجا رهنمون شود که به جز خدا نبیند.
4️. تلاش شیطان تنها بر دوری انسان از آموزه های دین و بازداشتش از عمل به آنها نیست. او می کوشد تا با دعوت آدمیان به هواپرستی حتی نور عقل و فطرت آنها را خاموش کرده، از وصف انسانیت تهی شان نماید.
🔹آنگاه که امام حسین(ع) در لحظات آخر حیات خویش، حمله یزیدیان به خیمه هایی که اینک تنها عده ای زن، کودک، زخمی و بیمار در آنها باقی مانده بود را دید، فریاد زد: «یَا شِیعَةَ الشَّیْطَانِ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً: ای پیروان شیطان! اگر دین ندارید و از معاد نمی ترسید پس [لااقل] آزاده باشید!»
5️. برتری انسان بر حیوان به عمل بر اساس اقتضای عقل و فطرت خویش است.
🔹مشابه دانستن انسانی که عقل و فطرت خویش را لگدمال شهوات خود کرده با حیوانی که از چنین نعمت عظیمی بی بهره بوده، دور از عدالت است.
🔹و لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون: بسیارى از جن و انس را براى جهنم آفریده ایم. برای آنها دلهایی است که با آن فهم نمى کنند و چشم هایی که با آن ها نمى بینند و گوش هایی است که با آنها نمى شنوند. آنها مانند چهارپایان بلکه گمراه تر از چهارپایانند. آنها همان غفلت زدگانند. (اعراف: 179)
🔹آری اگر حُر نباشی پست تر از حیوانی!