مقالهی پیشرو، پیش از این در بهمن ماه 1392 در دفتر سوم «پژوهشنامهی انقلاب اسلامی ایران» منتشر شده است.
پیش از مطالعهی این متن تذکر چند نکته را لازم میدانم.
1. این مقاله تنها بر اساس اسناد منتشر شدهی ساواک دربارهی شخصیت سیداحمد پیشوا نگاشته شده است.
2. علاوه بر این، مجموعهی عظیمی از اسناد مبارزاتی شخصیت مورد بحث (حدود هزار سند) به دست آمده که مراحل آمادهسازی خود برای انتشار به صورت کتابی مستقل را طی میکند.
3. در این مقاله بهجز در مورد مراجع معظم تقلید از بکارگیری القاب و عناوین خودداری شده است.
4. منابع و مأخذ این مقاله را میتوانید در پژوهشنامهی مذکور بخوانید.
***
تولد و تحصیلات
سیداحمد پیشوا فرزند سید محمدصادق در تاریخ 15 آبان 1311 شمسی در کازرون متولد شد. پدران وی اصالتاً از سادات طباطبایی عراق و از نسل سیدمهدی بحرالعلوم هستند.
سیداحمد تحصیلات ابتدایی را نزد پدر و مادرش آغاز کرد؛ سپس در شش سالگی به مکتبخانهی شیخ عبدالرحیم محقق در امامزاده ابافتح کازرون رفت. استعداد سرشار او و آموزشهای پدر و مادرش باعث شد تا در سن هفت سالگی آمادگی تحصیلات دبیرستانی را داشته باشد. وی پس از امتحانی که رییس وقت ادارهی فرهنگ کازرون از وی به عمل آورد، در کلاس چهارم دبیرستان شاپور کازرون ثبتنام شد. کلاس ششم را که تمام کرد، هنوز دوازده سال نداشت. به همین دلیل اجازهی تحصیل رسمی نیافت. او کلاس هفتم را به صورت مستمع آزاد شرکت کرد. در سال 1324 وقتی برای اولین بار در کازرون کلاس نهم دبیرستان تشکیل شد او نیز در این سال کلاس نهم را خوانده و تمام کرد.
در سال 1325 پدر، او را برای فراگیری علوم دینی به حوزهی علمیهی نجف فرستاد. او همزمان با تحصیل علوم دینی به صورت آزاد، دیپلم خود را از دبیرستان علوی بغداد اخذ کرد. وی همچنین زبان انگلیسی را در عراق فراگرفت.
در علوم حوزوی در کازرون علاوه بر پدر از لطفالله توکلی نیز بهره برد. محمدعلی مدرس افغانی از برجستهترین اساتید دورهی مقدمات او بود. لمعتین را نزد مجتبی لنکرانی آموخت. رسائل، مکاسب و کفایه را نیز نزد میرزا حسن یزدی، محمدتقی آلراضی و میرزا باقر زنجانی فرا گرفت.
برجستهترین اساتید دروس خارج فقه او آیتالله سیدمحمد روحانی قمی و آیتالله سیدمحسن حکیم بودند. او تمام مراحل اصول را نیز نزد آیتالله العظمی خویی فرا گرفت. سیداحمد پیشوا از بزرگانی چون حضرات آیات خمینی، خویی, سیدمحسن حکیم, میرزا عبدالهادی شیرازی و سید جمالالدین گلپایگانی اجازهی مالی و از آقابزرگ تهرانی اجازهی روایت داشت.
بازگشت به کازرون
او در سال 1338 ـ پس از سیزده سال ـ به کازرون برگشته و به تبلیغ دین و اقامهی جماعت پرداخت. سیداحمد، نمازهای صبح، ظهر و عصر را در مسجد نو (شهدای فعلی) و نماز مغرب و عشاء را در مسجد حسینی (امام حسین فعلی) کازرون اقامه میکرد.
وی خدمات فرهنگی و اجتماعی متعدد در کازرون انجام داد که از آن جمله میتوان به تجدید بنای مسجد نو، تأسیس کتابخانهی قائم، تأسیس شرکت سهامی کوثر و لولهکشی آب شرب شهری، تلاش برای حل منازعات محلی، تشکیل جلسات تفسیر، اخلاق و... اشاره کرد.
پرچمدار نهضت امام خمینی در کازرون
سیداحمد پیشوا از ابتدای نهضت امام خمینی، پرچمداری این نهضت را در کازرون بر عهده داشت به گونهای که فعالیتهای وی به شدت از سوی ساواک رصد میشد.
نام و امضای وی از سال 1341 پای اعلامیهای علما و روحانیان فارس در حمایت از قیام روحانیت موجود است که از آن جمله میتوان به اعلامیهی مشترک 47 نفر از علما و روحانیان فارس در حمایت از قیام روحانیت پس از تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی اشاره کرد.
ساواک در فروردین ماه 1342 از وی به عنوان یکی از 19 روحانی سیاسی فعال در استان فارس یاد میکند.
حضور پیشوا در جمع علمای مهاجر
اواخر خرداد ماه 1342 عدهی زیادی از علمای شهرستانهای کشور در اعتراض به دستگیری حضرت امام خمینی(ره) و سایر بزرگان دینی برای خنثی کردن توطئههای رژیم علیه امام و دیگر علمای بازداشت شده به تهران مهاجرت کردند.
سیداحمد پیشوا از جمله علمایی بود که با تأکید بر نمایندگی خود از شهرستان کازرون در این مهاجرت، حضوری فعال داشت. از بررسی اسناد موجود نام حدود 70 نفر از علمایی که در آن ایام به تهران مهاجرت کردهاند، استخراج میشود.
علمای مهاجر، همگام با مراجع معظم تقلید برای آزادی آیتالله خمینی و سایر علمای بازداشت شده، تلگرافها و اطلاعیههایی صادر میکردند. برخی از این علما، تمام تلگرافها و اطلاعیههای صادره و برخی دیگر بعضی از آنها را امضا کردهاند.
پیشوا اما از جمله شخصیتهایی بود که امضایش را میتوان پای تمام این موارد مشاهده کرد. از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تلگراف 32 نفر از علمای حاضر در تهران خطاب به آیتالله خمینی در اعتراض به دستگیری ایشان در تاریخ 27 تیر ماه 1342
2. اطلاعیهی 35 نفر از علمای شهرستانها خطاب به «ملت مسلمان ایران» در تاریخ دوم مرداد 1342
3. اعلامیهی 22 نفر از علما مبنی بر غیرقانونی بودن انتخابات دورهی بیست و یکم مجلس شورای ملی در مرداد ماه 1342
4. اعلامیهی 27 نفر از علمای شهرستانها در دفاع از حقوق ملت و تحریم شرکت در انتخابات در تاریخ 31 مرداد ماه 1342
مکاتبات صمیمانه با آیت الله خمینی
پیشوا از افراد مورد وثوق آیتالله خمینی و از جمله وکلای وی بود. علاوه بر این، امام خمینی در مواردی، اجازات مالی خود به برخی افراد ـ از جمله احمد زاهد اصفهانی ـ را با اعتماد به معرفی از سوی سیداحمد پیشوا صادر کرده است.
همچنین مکاتبات صمیمانهای میان او و آیتالله خمینی برجای مانده که در آنها تعابیر محبتآمیزی از جانب امام نسبت به وی به کار رفته است. به عنوان نمونه امام خمینی در تاریخ 20 مرداد ماه 1343 به نامهی سید احمد پیشوا با لحن بسیار صمیمانهای پاسخ داده است:
«خدمت ذیشرافت جناب مستطاب حجةالاسلام آقای حاج سید احمد پیشوا دامت برکاته
به عرض میرساند مرقومه شریفه که حاکی از صحت مزاج شریف و حاوی تفقد آنجناب بود موجب تشکر گردید. مساعی جمیلهی آن جناب در ترویج شریعت مقدسه اسلام و استعانه از مجامع دینی برای این منظور مورد کمال تقدیر و تشکر است و امید است انشاءالله مورد توجه حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شده و مأجور باشید. مبلغ پانصد تومان وجه ارسالی توسط بانک صادرات واصل و سه قطعه قبض همانطور که مرقوم فرموده بودید صادر و جوفاً ارسال گردید. از خدای متعال دوام موفقیت آن جناب را در اعلاء کلمه طیبه اسلام خواستارم. جواب مسألهی مرقومه در ذیل داده شد و ارسال گردید. مرجوئیم که در مظان استجابت دعوات حقیر را فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. / به تاریخ 3 ربیع الثانی 84 ـ روح الله الموسوی الخمینی»
انتقال خبر تصویب کاپیتولاسیون به امام
سیداحمد پیشوا از جمله اشخاصی بود که در سال 1343 خبر تصویب قانون کاپیتولاسیون را که از سیدعبدالحسین طباطبایی (نماینده وقت کازرون در مجلس شورای ملی) دریافت کرده بود، به اطلاع امام خمینی رساند.
رجبعلی طاهری از مبارزان انقلابی که نقش محوری در رهبری مبارزات مردم استان فارس داشته است دربارهی یکی از روشهای اطلاع امام از مفاد این قانون میگوید: «یکی از نمایندگان مجلس به نام طباطبایی از طریق [سید احمد] پیشوا خبر تصویب کاپیتولاسیون را به گوش امام رساند و محتوای آن را توضیح داد. از دیگر مطالبی که در این زمان مجلس تصویب کرد و اسناد آن از طریق آقای طباطبایی و آقای پیشوا به دست امام رسید، وام دویست میلیون دلاری آمریکا به ایران و بازپرداخت سیصد میلیون دلاری آن بود. بر اساس این قرارداد، یکصد میلیون دلار از بودجهی بیتالمال به عنوان سود به جیب آمریکاییها ریخته میشد.»
رجبعلی طاهری در گفتگو با نویسنده بر این مسأله تأکید میکند که ماجرای نحوهی انتقال خبر تصویب کاپیتولاسیون به آیتالله خمینی را بدون واسطه از زبان سیداحمد پیشوا شنیده است. اسدالله ایمانی از دیگر اشخاصی است که این ماجرا را بدون واسطه از زبان پیشوا شنیده است.
ارتباط پیشوا با امام در تبعید
پس از تبعید امام خمینی، پیشوا از جمله روحانیانی است که به روشنگری اذهان عمومی اقدام میکند. مکاتبات متعدد وی با آیت الله خمینی پس از تبعیدش به عراق در سال 1344 در اسناد ساواک ثبت شده است. او همچنین در سال 1345 به صورت مخفیانه به عراق رفته و با امام خمینی دیدار کرد.
مأمور ساواک در تاریخ هشتم خرداد 1346 سخنان اسدالله ایمانی را دربارهی سفر سیداحمد پیشوا به عراق چنین گزارش کرده است: «نامبرده بالا [اسدالله ایمانی] اظهار میداشت که چون آقای پیشوا در کازرون اولین کسی بود که در سال قبل برای زیارت و ملاقات آقای آیتالله خمینی به نجف اشرف مسافرت نموده و دستورات لازم را از آیتالله خمینی گرفت پس از مراجعت به وسیله سازمان امنیت شیراز احضار شد و از او جواز مسافرت خواسته بودند ایشان هم یک مرتبه جواز اقامت خود را که چند سال موقعی که در نجف اشرف مشغول تحصیل علوم دینی بوده بیرون آورده و نشان میدهد و سازمان امنیت هم بدون این که درست و حسابی به این جواز نگاه کند ایشان را مرخص مینماید غافل از این که این جواز اقامت مربوط به چند سال قبل بوده است و به این ترتیب کلاه سر سازمان امنیت شیراز گذاشته و خود را تبرئه نموده است.»
در گزارش دیگری از ساواک نیز در این رابطه آمده است: «سیداحمد پیشوا یکی از روحانیون افراطی و طرفدار خمینی و مخالف دولت در استان فارس بوده که در فرصتهای مناسب همگام با سایر روحانیون مخالف اقداماتی علیه مصالح کشور انجام داده و در سال 2525 [1345] به طور غیرمجاز به عراق مسافرت نموده و با خمینی ملاقات [کرده است].»
کنترل منبر از سوی ساواک
رژیم در رمضان 1387 مصادف با سال 1346 شمسی 93 نفر از سخنرانان، وعاظ و روحانیان کشور را تنها با سپردن تعهد مجاز به منبر دانست. در این لیست اسامی شخصیتهایی چون اکبر هاشمی رفسنجانی، حسین شبزندهدار، سید کرامتالله ملکحسینی، شیخ احمد کافی، فضلالله مهدیزاده محلاتی، سیدعبدالکریم هاشمینژاد، محمدعلی گرامی، محمدتقی شریعتی مزینانی، محمد مجتهدی شبستری، رضا توسلی، سیدجلال طاهری، محمد مفتح، یحیی انصاری شیرازی، سیدعبدالحسین آیتالهی، سیدمهدی طباطبایی، سیدهادی خسروشاهی و... به چشم میخورد. سیداحمد پیشوا نیز از جمله شخصیتهایی است که نام وی در این لیست مشاهده میشود.
حمایت از نامزدی طباطبایی
سیداحمد پیشوا در سال 1346 در جریان برگزاری انتخابات مجلس بیست و دوم شورای ملی همراه با جمعی از علمای کازرون از کاندیداتوری سیدعبدالحسین طباطبایی حمایت کرد. نسبت خویشاوندی پیشوا با طباطبایی، انتقادات تند طباطبایی از دولت وقت در مجلس بیست و یکم، انتقال برخی از اخبار مجلس به پیشوا توسط طباطبایی و همکاری طباطبایی با پیشوا برای برطرف کردن برخی مزاحمتهایی که حکومت برای برخی افراد انقلابی ایجاد میکرد از جمله دلایل وی برای حمایت از طباطبایی بود. این حمایت اما آثار سویی در محبوبیت پیشوا نزد برخی جوانان انقلابی کازرون داشت.
مهاجرت به شیراز
او در سال 1348 به شیراز مهاجرت کرده و به درخواست سیدحسین یزدی امامت جماعت مسجد نو شیراز را برعهده گرفت. پیشوا خود در این رابطه میگوید: «در سال 1348 برای چند ماه اقامت تابستان به شیراز آمدم و شبها نماز جماعت را در مسجد جامع نو (شهدای کنونی ) برگزار می کردم. در این میان آیتالله سیدحسین یزدی که سالها امام راتب جماعت مسجد بود, بیمار شد و از من تقاضا کرد که در ایامی که در شیراز هستم, اقامهی جماعت کنم پس از مدتی که من در شبهای شنبه در مسجد سخنرانی میکردم و مردم بسیاری شرکت میکردند ایشان برخاسته و فرمودند: "اگر در سن جوانی هم بودم, شما بیش از من شایستگی امامت این مسجد را داشتید چه رسد به اکنون که پیر و بیمارم. من دیگر به مسجد نمیآیم." در این بین تعدادی از مردم کازرون برای رمضان همان سال با تعدادی اتوبوس به شیراز آمدند و از مرحوم آیتالله محلاتی تقاضای بازگشت مرا به کازرون کردند. من طبق دستور ایشان ماه رمضان را به کازرون رفتم و پس از آن به شیراز مراجعت نمودم.»
سیداحمد پیشوا در شیراز نیز از پیشگامان نهضت امام خمینی بود و مسجد وی به یکی از مراکز انقلاب تبدیل شد.
ممنوعیت منبر به دلیل تبلیغ مرجعیت امام
سیداحمد پیشوا در سال 1349 پس از فوت آیتالله حکیم در معرفی آیت الله خمینی به عنوان مرجع تقلید فعالیت گستردهای داشت. به عنوان نمونه لحسایی (رییس سازمان اطلاعات و امنیت فارس) در نامهای به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور دربارهی فعالیت روحانیان شیراز بعد از ارتحال آیتالله حکیم مینویسد: «...سیدعبدالحسین دستغیب، سیداحمد پیشوا، سید کرامتالله ملکحسینی، صدرالدین و محیالدین حائری و عده دیگری از عوامل شناخته شده مربوط به آنها خمینی را تأیید مینمایند.»
سیداحمد پیشوا همراه با برخی دیگر از روحانیان فارس به هدف تبلیغ مرجعیت آیتالله خمینی پیام تسلیتی خطاب به امام دربارهی ارتحال آیتالله حکیم صادر کردند. علاوه بر این، اعلامیهی جامعهی روحانیت شیراز در حمایت از مرجعیت آیتالله خمینی نیز به امضای پیشوا رسید. این پیام و اعلامیه در مجلسی که در مسجد نو شیراز و با سخنرانی سیداحمد پیشوا به مناسبت ارتحال آیتالله حکیم برگزار شده بود توزیع شد. وی همچنین به دلیل سخنرانیهایی که در حمایت از مرجعیت امام خمینی ایراد کرد ممنوعالمنبر شد.
در یکی از اسناد ساواک در این رابطه آمده است: «سیداحمد پیشوا یکی از روحانیون افراطی و طرفدار خمینی و مخالف دولت در استان فارس بوده که در فرصتهای مناسب همگام با سایر روحانیون مخالف اقداماتی علیه مصالح کشور انجام داده و در سال 2525 [1345] به طور غیرمجاز به عراق مسافرت نموده و با خمینی ملاقات و پس از فوت آیتالله حکیم در زمینه انتخاب خمینی به عنوان مرجعیت فعالیت و سخنرانیهایی نموده که به همین علت ممنوعالمنبر شده.»
ساواک همچنین در سال 1350 از شرکت وی در جلساتی با حضور برخی از روحانیان شاخص استان فارس و اخذ تصمیمات سیاسی در آن جلسات خبر داده است. در این سال وی همراه با برخی از روحانیان فارس در تلگرافی به آقای فلسفی حمایت خود از سخنان وی در پشتیبانی از امام خمینی را اعلام کردند.
دفاع از زندانیان سیاسی
پیشوا در سال 1351 همراه با جمعی از علمای فارس در نامهای به آیتالله میلانی و برخی از مراجع قم خواستار تلاش آنها برای ممانعت از اعدام چند تن از جوانان مسلمان و مبارز [اعضای سازمان مجاهدین خلق] شد. بر اساس گزارش ساواک سیداحمد پیشوا از جمله روحانیانی است که مأمور تسلیم نامهها به مراجع میشود.
وی همچنین در سخنانی که در تاریخ 30 آذر 1356 در مسجد نو ایراد کرد برای آزادی زندانیان سیاسی دعا نمود. در گزارش ساواک از این سخنرانی آمده است: «ساعت 19:25 روز 30/9/36 [56] پس از خاتمه نماز در مسجد نو شیراز آقای سیداحمد پیشوا به منبر رفته، ضمن سخنان خود اظهار میدارد اگر ما هدف داشته باشیم از آزار و شکنجه ترسی نداریم. در مملکت ما خیلی از سیاستمداران و تیمسار سرلشکرها هستند، خیلی از کارگر و عمله هستند، به زحمت کار میکنند یک من نان و گوشت و نخود فراهم کرده، شب میخورند و هنوز سرش به بالش نرسیده که خواب رفته و صبح روز بعد با روی خوش و شاداب برمیخیزد ولی ثروتمند ما از این زندگی خوب استراحت ندارد. برای اینکه فکر مردم را از بین برده شب باید قرص خوابآور میل کند. چرا تیمسار مقربی با این زندگی خوب و ریاست، جاسوس و خرابکار شد؟ با این همه حقوق و مزایا و ماشین و راننده، برای اینکه هدف ندارد. در خاتمه به شرح زیر دعا نموده است: خدایا زندانیان ما را نجات بده و خدایا آیت الله العظمی خمینی مرجع عالیقدر ما را به سلامت بدار و جمعیت با صدای بلند آمین میگویند.»
ممنوعیت خروج از کشور
ساواک در سالهای 1351 و 1353 سیداحمد پیشوا را ممنوع الخروج از کشور کرده، با مسافرت وی به سوریه و عربستان مخالفت میکند. در یکی از اسناد ساواک در این رابطه آمده است: «سیداحمد پیشوا یکی از روحانیون افراطی و طرفدار خمینی و مخالف دولت در استان فارس بوده... و در سال 2525 [1345] به طور غیرمجاز به عراق مسافرت نموده... و در سالهای 2531 و 2533 [1351 و 1353] با مسافرت او به سوریه و عربستان سعودی مخالفت شده است.»
در فروردین ماه 1355 نیز ساواک فارس بر ضرورت ممنوع الخروج بودن شش نفر از روحانیان شاخص شیراز از جمله سیداحمد پیشوا تأکید میکند.
مبارزه با بهاییت
سیداحمد پیشوا در سال 1355 تلاشهای خود در جهت مقابله با فرقهی بهاییان را در شیراز گسترش داده، در حساسترین مرکز بهاییت شیراز اقدام به احداث حوزهی علمیه کرد. وی به منظور احداث حوزهی علمیه به خرید منزلی روبروی خانهی محمدعلی باب (کعبهی فرقهی بهاییت) و در قلب خانههایی که این فرقه به منظور توسعهی «بیت» خریده بودند، اقدام کرد.
پیشوا برای رسیدن به هدف خود در نامهای به برخی مراجع تقلید از جمله آیتالله خویی خواستار کمک آنها جهت ساخت حوزهی علمیه در محل مذکور شد. نامهی مذکور حساسیت ساواک را برانگیخت. در بخشی از نامهی ساواک درباره این اقدام پیشوا آمده است: «محترماً به استحضار میرساند؛ سازمان اطلاعات و امنیت فارس گزارش نموده که اخیراً سیداحمد پیشوا نامهای جهت آیتالله خویی به نجف اشرف ارسال و در آن مطالبی راجع به احداث مدرسه حجت ابن الحسن المهدی (ع) در شیراز و وجود منازلی مربوط به فرقه بهایی در اطراف این مدرسه ذکر و تقاضای کمک مالی نموده است. سازمان مذکور ضمن ارسال یک برگ فتوکپی نامه مورد بحث و نقشه زمین مذکور اضافه نموده که یاد شده منزل امینالدین امینی را به مبلغ پنج میلیون ریال خریداری نموده و قصد دارد بعد از تجدید بنا به مدرسه علوم دینی اختصاص دهد. با توجه به اینکه گسترش فعالیت او در این زمینه به مصلحت نیست در این زمینه نظریه ابلاغ گردد.»
ساواک پس از ذکر خلاصهای از نامهی پیشوا به آیتالله خویی، مینویسد: «سیداحمد پیشوا ضمن اینکه تلاش میکند در مقابل فعالیتهای بهاییان و نفوذ آنها در شیراز دست به اقداماتی بزند؛ کوشش دارد [که] از این طریق با اقدام دولت در زمینهی ساختمان دانشگاه ملاصدرا در شیراز نیز مقابله نماید و این موضوع را در نامهی مذکور تصریح کرده است. ضمناً ایجاد مدرسه علوم دینی و یا مرکزی که جنبه تجمع طلاب علوم دینی را در مقابل محل مورد توجه بهاییان داشته باشد بعید نیست در آینده برخوردهایی را موجب گردد. علیهذا با توجه به اینکه سیداحمد پیشوا روحانی افراطی و طرفدار خمینی است مستدعی است اوامر صادره را در مورد اقدامات یاد شده ابلاغ فرمایند.»
پیشوا بعدها توانست با جدیت و پشتکار خود مکان مذکور را با عنوان مجموعهی «بیت المهدی» توسعه دهد. حوزهی علمیهی امام مهدی (عج) بخشی از این مجموعه است.
مخالفت با جشن هنر
پیشوا در شهریور ماه سال 1356 به مخالفت با برگزاری جشن هنر در شیراز پرداخته، در این رابطه سخنرانیهایی ایراد کرد.
در قسمتی از گزارش ساواک فارس به تاریخ 3 شهریور 1356 در این رابطه آمده است: «در شب قبل آقای پیشوا در مسجد نو درباره هنرمندان صحبت کرد و گفته است هنرمندان این زمان افرادی مانند گوگوش هستند. مفاخر ملی این دوره هم افرادی مانند گوگوش میباشند که برای آنها جشن برپا میکنند. مردم در این جشنها نباید بروند تا خودشان مجبور شوند این قبیل جشنها را برپا نسازند.»
ساواک پس از این سخنرانی از وی با عنوان یکی از وعاظ اخلالگر و ناراحت یاد میکند. پیشوا همچنین در جلساتی که برای مخالفت با جشن هنر شیراز برگزار میشد، حضور فعالی داشت. او همراه با برخی از علمای شیراز در ضمن نامهای به دولت وقت دربارهی برگزاری این جشن تذکر داد.
اعتراض به کشتار مردم قم
پس از اهانت روزنامهی اطلاعات به آیتالله خمینی و کشتار مردم قم در دی ماه 1356 سیداحمد پیشوا به ایراد سخنرانی علیه رژیم اقدام کرد. ساواک در گزارشی ضمن اشاره به سخنرانی پیشوا در مسجد نو مینویسد: «بعد از تظاهرات شب جمعه در مسجد جامع و سخنرانی سید عبدالحسین دستغیب و شب شنبه 23/10/36 سخنرانی مجدالدین محلاتی در مسجد ولیعصر و شب گذشته 24/10/36 در سخنرانی آقای پیشوا در مسجد نو قرار بر این شده است که برای اینکه پلیس غافلگیر شود و اطراف مساجد را محاصره نکند بعد از نماز جماعت شب آقایان امام جماعت بدون دعوت قبلی به منبر رفته و موضوع اهانت به آقای خمینی و جریان کشتار مردم قم را برای مستمعین و مردم بازگو کنند و مردم را روشن کنند که دولت چگونه در شب تاریک مردم را به مسلسل بسته است و به همین جهت در مردم ایجاد انزجار نمایند.»
پیشوا در بهمن ماه 1356 نیز به مناسبت چهلم شهدای قم در مسجد نو سخنرانی و مردم را به تعطیلی مغازهها و نمازجماعت در روز مذکور تشویق کرد. در گزارش ساواک در این رابطه آمده است: «از روز پنجشنبه 28/11/36 کلیه آقایان روحانیون و وعاظ و طلاب شیراز در موقع نماز جماعت ظهر و مغرب و عشاء به عموم مردم ابلاغ کردند که طبق دستور مراجع عالم تشیّع روز شنبه 29/11/36 کلیهی مغازهها به عنوان همدردی و تصادف به روز چهلم شهدای قم تعطیل عمومی خواهد بود و حتی نماز جماعت در این روز تعطیل خواهد بود از جمله روحانیون که شب جمعه در این مورد سخنرانی نمودهاند. 1ـ سید عبدالحسین دستغیب در مسجد جامع 2ـ سیداحمد پیشوا در مسجد نو 3ـ مجدالدین محلاتی در مسجد ولیعصر میباشند...»
ماجرای اردیبهشت کازرون
در سال 1357 نیز سیداحمد پیشوا از تأثیرگذارترین روحانیان شیراز در مبارزه با رژیم و مسجد وی از کانونهای مبارزه بود. او در تاریخ 20 اردیبهشت ماه 57 پس از شهادت سه تن از مردم انقلابی کازرون به درخواست برخی از افراد سرشناس این شهر و پس از مشورت با آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی به هدف جلوگیری از کشتار بیشتر مردم به کازرون رفت تا برای آرام کردن آنها سخنرانی کند. همزمانی سفر وی با سفر منوچهر آزمون استاندار وقت فارس به کازرون و تلاش برای آرام کردن مردم سوءتفاهماتی را در میان انقلابیون کازرون برانگیخت.
او خود در این رابطه میگوید: «پس از غوغای مسجد نو که در جریان آن چند نفر شهید و زخمی شده بودند، نظر به تماسهای مکرر همشهریان و از جمله آقای حاج محمد معنویان، با صلاحدید آقای بهاءالدین محلاتی به همراه همین آقای امینی (حاضر در جلسه گفتوگو) به کازرون آمده و در مسجد نو سخنرانی کردم. آمدن من اتفاقاً همزمان شد با آمدن آقای آزمون (که ظاهراً برای ساکت کردن مردم آمده بود) در صورتی که من هرگز ایشان را ـ حتی تا زمان اعدامش ـ ندیده بودم.»
مبارزات پیشوا با رژیم طاغوتی پهلوی قبل و بعد از این سفر حاکی از آن است که سفر وی را به هیچ وجه نمیتوان در جهتی مخالف با مسیر انقلاب ارزیابی کرد. بهترین دلیل بر این مدعا تداوم مبارزات انقلابی وی با رژیم در شیراز است. اسناد متعدد ساواک حاکی از شرکت او در جلسات تصمیمگیری برای مبارزات انقلابی است. ما در ادامه به برخی از این اسناد اشاره خواهیم کرد.
مسجد پیشوا کانون مبارزه
سیداحمد پیشوا در تاریخ 13 مرداد 57 در مسجد نو سخنان تندی علیه رژیم در حضور هزاران نفر از مردم شیراز بیان داشت که منجر به برپایی تظاهرات در شیراز شد. گزارشگر ساواک در این رابطه مینویسد: «ساعت 00/21 روز 13/5/37 در مجلسی که با حضور قریب پنج هزار نفر در مسجد نو شهر شیراز برگزار گردیده، سیداحمد پیشوا یکی از روحانیون افراطی و سرشناس این شهر بهمنبر رفته و ضمن بحث پیرامون فتوای علما بهویژه روحالله خمینی در مورد احکام روزه و انتقاد از آزادی که در جوامع غربی مطرح است، اظهار داشته: حالا که به تمدن بزرگ رسیدهایم گندم را از آمریکا، پنیر و گوشت را از بلغارستان و استرالیا وارد میکنیم، در صورتی که تا دیروز صادرکننده بودیم و امروز مصرفکننده هستیم. اگر مانند دنیای غرب بمب و هواپیما میساختیم و جشن هنر داشتیم خوب و بد آن با یکدیگر تطبیق میکرد. اما ما حتی نمیتوانیم یک سوزن بسازیم. ناطق افزوده: جوانان نباید از تبعید و شکنجه هراس داشته باشند، همانطوری که امام موسی ابن جعفر [ع] در تبعید هارون بود، شما نیز باید پیرو ایشان باشید. جمعیت شرکتکننده در مجلس مذکور با خاتمه آن از مسجد خارج و با دادن شعار بهنفع روحالله خمینی بهوسیله مواد آتشزا و سنگ مأمورین انتظامی را مورد حمله قرار دادهاند که مأمورین با استفاده از گاز اشکآور و ماشین آبپاش بهمقابله با آنها پرداخته و آنان را متفرق کردهاند. در این حادثه چادر یک دستگاه نیروبر ارتش شاهنشاهی که در اختیار شهربانی بوده و همچنین یک شعبه بانک صادرات ایران توسط اخلالگران به آتش کشیده شده که خاموش گردیده است. در حادثه مورد بحث راننده نیروبر ارتش شاهنشاهی مجروح و یکنفر پاسبان نیز از ناحیه چشم بهشدت مصدوم و شش نفر از اخلالگران دستگیر گردیدهاند...»
او مجدداً در تاریخ 16 مرداد ماه 57 در مسجد نو به سخنرانی پرداخت. ساواک در گزارشی در این رابطه مینویسد: «ساعت 15:15 روز 16/5/37 پس از خاتمه سخنرانی سیداحمد پیشوا در مسجد نو شهر شیراز، حدود 200 نفر از جوانانی که در مسجد حضور داشتهاند، پس از خروج، در سه نقطه شهر شیراز به تظاهرات خیابانی مبادرت کرده و یک باب مغازه اغذیهفروشی را به آتش کشیده و خسارات مختصری نیز به سه دستگاه اتومبیل نیروبر ارتش شاهنشاهی وارد کردهاند. آتشسوزی مغازه مذکور بلافاصله توسط مأمورین آتشنشانی خاموش شده است. مأمورین انتظامی اخلالگران را متفرق و چهارنفر از آنان را دستگیر کردهاند.در این حادثه دو نفر از مأمورین انتظامی جراحات مختصری برداشتهاند.»
سخنرانی پیشوا در مسجد نو در تاریخ 17 مرداد ماه 57 نیز به تظاهرات انقلابی انجامید: «ساعت 15:45 روز 17/5/37 پس از سخنرانی مذهبی سیداحمد پیشوا در مسجد نو شهر شیراز، حدود 500 نفر از جوانان شرکتکننده در مجلس سخنرانی، پس از خروج از مسجد، در خیابانهای اطراف آن به تظاهرات اخلالگرانه پرداخته و با سنگ و دو بطری مواد آتشزا به مأمورین مستقر در محل حمله و چند جام از شیشههای سینما مهتاب و یک شعبه بانک صادرات ایران را شکستهاند. مأمورین مذکور با استفاده از ماشین آبپاش، گاز اشکآور و شلیک 5 تیر هوایی، اخلالگران را متفرق و 4 نفر از آنان را ... دستگیر کردهاند...»
18 مرداد ماه 57 نیز پیشوا در مسجد خود سخنرانی کرد. این سخنرانی نیز به تظاهرات انقلابی انجامید. ساواک در گزارش وقایع این روز مینویسد: «ساعت 15:00 روز 18/5/37 پس از خاتمه سخنرانی سیداحمد پیشوا در مسجد نو شیراز حدود 300 نفر از جوانان شرکتکننده در مجلس سخنرانی، از مسجد خارج و سپس شروع به دویدن کرده و پس از گذشتن از شاهچراغ و مسجد جامع شهر شیراز در کوچههای اطراف متفرق و سپس در فلکه آستانه شهر شیراز اجتماع و به تظاهرات خیابانی و دادن شعارهای ضد میهنی و پرتاب سنگ بطرف مأمورین مبادرت کردهاند. مأمورین انتظامی با استفاده از ماشین آبپاش و گاز اشکآور، اخلالگران را متفرق و هفت نفر از آنان ... دستگیر نمودهاند...»
رژیم پس از ناتوانی از کنترل انقلابیونی که اقدامات خود را پس از سخنرانی پیشوا آغاز میکردند، تصمیم گرفت تا به مسجد نو (پایگاه تبلیغی پیشوا) حمله کند. لذا در تاریخ 19 مرداد ماه 1357 مأموران رژیم به این مسجد یورش برده و شماری از مردم را کشته و زخمی کردند. ساواک در گزارش خود از این اقدام چنین آورده است: «بدنبال صدور اعلامیه شیخ بهاءالدین محلاتی مبنی بر دعوت مردم شیراز به مبارزه و اظهار همدردی با مردم کازرون و اصفهان در ساعت 15:30 روز 19/5/ جمعیتی در حدود 8000 نفر پس از خاتمه سخنرانی سیداحمد پیشوا در مسجد نو از مسجد خارج و با انجام تظاهرات به پلیس حمله نمودند. مأمورین به منظور جلوگیری از حرکت آنها در خیابانها اقدام به تیراندازی نموده که در نتیجه تعداد 15 نفر از اخلالگران مورد اصابت گلوله واقع و یک پسر بچه 14 ساله هم بر اثر پرتاب سنگ کشته شده است. در این برخورد 83 نفر از اخلالگران دستگیر و یازده نفر از مأموران انتظامی مصدوم گردیدهاند. در حال حاضر تظاهرات به صورت پراکنده ادامه دارد. نتیجه اقدامات متعاقباً بعرض خواهد رسید.»
یکی از شهروندان شیرازی حادثه نوزدهم مرداد 57 شهر را چنین توضیح میدهد: «روز پنجشنبه 19 مردادماه که عده زیادی از اهالی شیراز و اطراف به مناسبت ماه مبارک رمضان برای انجام فرائض مذهبی و استماع وعظ و خطابه در مسجد نو اجتماع نموده بودند ناگهان مورد تهاجم عدهای پلیس و نظامی مسلح به مسلسل و تفنگ خودکار و باطوم قرار گرفتند. این سپاه جرار با گشودن آتش به روی مردم بیدفاع و بیگناه که مسجد را مأمن خود میدانستند خانه خدا را به جهنمی بدل ساختند. زنان و دختران ما را که در شبستان مسجد در حالت عبادت بودند لگد نموده.... خلاصه از هیچگونه بیحرمتی و هتک شرف و آبرو نسبت به نوامیس مردم فروگذار نکردند. پس از کشتار فجیع اجساد و حتی پیکر کسانی را که نیمهجانی داشتند روی هم ریختند به سردخانه پزشکی قانونی و سربازخانهها و نقاط نامعلوم بردند و هرکس را که رمقی داشت به بیمارستانها انتقال دادند. ضمناً کسانی از افراد که مجروحین را به درمانگاهها و یا بیمارستانها میرساندند تا سرحد مرگ زده سپس به زندان فرستادند.»
آنچه از این خاطره و نیز اعلامیههایی که روحانیان شیراز یک روز بعد منتشر کردند روشن میشود که مأموران رژیم مسلحانه وارد مسجد نو شدند و از این طریق مردم حاضر در محل را تحریک به درگیری کردهاند.
پس از این وقایع اعلامیهای با عنوان «استیضاح از رژیم غیرقانونی ایران» در تاریخ 20 مرداد ماه به امضای 19 تن از روحانیون شاخص شیراز صادر شد. سیداحمد پیشوا امام جماعت مسجد نو از جمله افرادی بود که امضای وی در این اعلامیه به چشم میخورد. در بخشی از اعلامیهی مذکور چنین آمده است: «بار دیگر رژیم سفاک ایران، در شهر مذهبی شیراز دست به جنایت دیگری زدند. عصر پنجشنبه پنج رمضان هنگامی که مردم بیدفاع و بیسلاح در مسجد جامع نو مشغول انجام فریضه مذهبی بودند، بیشرمانه مورد هجوم ناجوانمردانه افراد مسلح پلیس و نظامی قرار گرفته و در مدت کوتاهی دهها کشته و صدها زخمی بجا گذاشت...»
پس از صدور این اعلامیه دو مسجد نو و جامع شیراز تعطیل شد. ساواک در گزارشی از تشکیل شورای هماهنگی استان و تصمیم آنها به تعطیلی مسجد نو خبر داده است: «به دنبال اغتشاشات روز 19/5/ شیراز شورای هماهنگی استان با حضور استاندار تشکیل و تصمیم گرفته شد که تا اتخاذ تصمیمات بعدی از تجمع و سخنرانی در مساجد جامع و نو شیراز جلوگیری به عمل آید.»
در یکی دیگر از اسناد ساواک دربارهی حادثه شیراز میخوانیم: «روز 19/5/57 حدود هشت هزار نفر از قشریون مذهبی و عناصر اخلالگر در شهر شیراز به تظاهرات اخلالگرانه مبادرت کردند که در نتیجه مقابله مأمورین با اخلالگران 15 نفر در اثر اصابت گلوله مجروح و دو نفر نیز کشته شدند. در اثر سنگهایی که از طرف اخلالگران پرتاب شده، نوجوان 12 سالهای نیز کشته شده و 10 نفر مصدوم گردیدهاند. حادثه مذکور به دنبال سخنرانیهای تحریکآمیز چند تن از روحانیون افراطی شهر شیراز و اعلامیههای تحریکآمیزی که از طرف آنها منتشر شده بود و همچنین مخالفتهای آنان با برگزاری جشن هنر شیراز رخ داد.»
روزنامهی کیهان نیز درباره حادثه پنج شنبه 19/5/57 شیراز نوشت: «بعدازظهر پنجشنبه پس از پایان نمازجماعت که در مسجد نو شیراز واقع در خیابان حضرتی فلکه شاهچراغ و مجلس وعظ و خطابه توسط حجت الاسلام آقای پیشوا عدهای با دادن شعارهای گوناگون به خیابانها ریختند و به تظاهرات پرداختند. بلافاصله افراد پلیس که در اطراف مسجد مستقر بودند با گاز اشکآور شروع به متفرق کردن جمعیت کردند ولی تظاهرکنندگان متفرق نمیشدند... تظاهرکنندگان در حالی که شعار میدادند... به سوی شاهچراغ به حرکت در آمدند و عدهای از آنها داخل حرم حضرت شاهچراغ شدند. گروهی دیگر نیز در میدان آستانه با مأموران به زد و خورد پرداختند و در این میدان نیز چند نفر کشته و زخمی شدند.»
در تاریخ 24/5/1357 نیز اطلاعیهای به نام «مردم مسلمان شیراز» صادر شد که در آن با یادآوری حوادثی که در روز پنجم ماه رمضان در مسجد نو پس از سخنرانی آقای پیشوا به وجود آمد، تأکید شده است: «مردم شیراز خود را برای مبارزه پیگیر علیه رژیم سفاک پهلوی آماده میسازند و توفیق همزمان دیگر هموطنان خود را آزرو دارند. حکومت اسلامی تنها راه سعادت بشر میباشند.» در این اطلاعیه درباره موقعیت شهر چنین نوشته شده بود: «بازاریان و کسبه شیراز سه روز بازار و تمام مغازههای خود را بستند و خون شهیدان خود را گرامی داشتند و پس از سه روز به دستور روحانیون خود مغازهها را باز کردند. اکنون دو مسجد جامع عتیق و مسجد نو شیراز تحت اشغال نظامی است تا از تجمع مردم جلوگیری نمایند... در حال حاضر شهر شیراز زیر سلطه قوای شهربانی و ارتش میباشد و در تمام چهارراهها و خیابانهای شهر کامیونهای ارتش، مأموران چوب به دست و مسلح به مسلسل مستقر میباشند و اکثر اوقات در خیابانهای شهر مانور میدهند.»
حضور فعال پیشوا در جمع روحانیت انقلابی شیراز
هرچه انقلاب به اوج خود نزدیکتر میشد بر گسترهی فعالیت پیشوا و دیگر روحانیون انقلابی شیراز نیز افزوده میشد. ساواک در گزارشهای متعددی از جلسات و اقدامات روحانیت انقلابی شیراز خبر داده است که در ادامه به مواردی از آنها اشاره میشود.
1. امضای اعلامیهی جامعهی روحانیت شیراز در اعتراض به ادامهی تبعید جمعی از علما و روحانیان این شهر.
2. در تاریخ 29 مرداد ماه 57 جلسهای با حضور آیتالله بهاءالدین محلاتی، صدرالدین حائری، سید عبدالحسین دستغیب، سیدحسن یزدی، سیداحمد پیشوا و شخصی به نام عارف در منزل مجدالدین محلاتی با خبرنگار روزنامه اومانیته (چاپ فرانسه) برای تبیین علل مخالفت روحانیت با حاکمیت برگزار شده است.
3. در تاریخ 30 مرداد ماه 57 مجلس ختمی در مسجد ولیعصر (عج) به مناسبت درگذشت سیدمحمدصادق پیشوا (پدر سیداحمد پیشوا) با سخنرانی مجدالدین مصباحی با حضور علما، مردم و یک خبرنگار فرانسوی برگزار میگردد که به میتینگ سیاسی تبدیل میشود.
4. در تاریخ 13 شهریور 57 سیداحمد پیشوا پس از اقامهی نماز عید فطر در مسجد نو مردم را به طرف مسجد جامع شیراز برای استماع سخنان سیاسی سیدعبدالحسین دستغیب هدایت میکند. پس از این مراسم راهپیمایی بزرگی در شیراز بپا میشود.
5. در تاریخ 16 شهریور 57 جلسهای با شرکت تعدادی از روحانیون سرشناس شیراز از جمله آقایان بهاءالدین محلاتی، سید عبدالحسین دستغیب، مجدالدین مصباحی و سیداحمد پیشوا تشکیل شده و تصمیماتی از جمله برگزاری نمازجمعهی واحد در شهر، تلگراف به آیت الله سیدحسن طباطبایی قمی، تلگراف به دو نفر از روحانیون فسا به مناسبت حوادث روز 13/6/57 آن شهر و... اتخاذ شده است.
تلاش ساواک برای دستگیری پیشوا
سیداحمد پیشوا به مناسبت فرا رسیدن عید فطر، اقدام به سرودن شعری در مدح آیتالله خمینی و انتقاد از حکومت کرد. سرایش این شعر مورد توجه ساواک قرار گرفته، در گزارشی چنین نوشت: «طبق اطلاع سیداحمد پیشوا یکی از روحانیون افراطی طرفدار روحالله خمینی در شهر شیراز، اخیراً به مناسبت عید فطر، اشعاری در مدح روحالله خمینی و تنقید از حکومت ایران سروده که به شرح زیر میباشد:
از من مخواه گفتن تبریک ای عزیز
این عید با مصائب ما سازگار نیست، نیست
عیدی که با پلیس و مسلسل شود بپا
جز از برای مردم بیننگ و عار نیست، نیست
پندارهای نیک خمینی چراغ ماست
ما را بجز خدای خمینی گواه نیست، نیست
ای آفتاب و ماه بر ایران زمین متاب
ایران محیط تابشخورشید وماه نیست، نیست
ای ابر، آب رحمت خود را دریغ دار
از ملتی که قیمت او پرکاه نیست، نیست
در بارگاه عدل خدا روز رستخیز
رویی چو روی دولت ایران سیاه نیست، نیست»
چند روز بعد؛ یعنی در تاریخ 19 شهریور ماه 57 ساواک شیراز برای دستگیری پیشوا به عللی چون تحریک مردم، سرودن شعر مذکور و انتقاد از حکومت اقدام میکند که به علت سفر وی به قم و خروج از حوزه امنیتی شیراز، ناکام میماند.
در گزارش ساواک در این رابطه آمده است: «ساعت 3:00 روز 19/6/57 (2537 شاهنشاهی) سه تن از روحانیون افراطی و سرشناس شهر شیراز که در حوادث و وقایع اخلالگرانهی اخیر این شهر نقش مؤثر داشتهاند و با ایراد سخنرانیهای خلاف مصالح مملکتی و انتشار اعلامیههای ضد میهنی، موجبات تحریک قشریون مذهبی را به اقدامات اخلالگرانه فراهم کردهاند، در شهر شیراز دستگیر گردیدهاند. دستگیرشدگان عبارتند از: 1. صدرالدین حائری 2. سید عبدالحسین دستغیب 3. مجدالدین مصباحی. با توجه به مقتضیات منطقه متهمین ردیفهای 2و3 به تهران اعزام شدهاند. ضمناً در نظر بوده که یک نفر دیگر از روحانیون افراطی این شهر بهنام سیداحمد پیشوا نیز دستگیر گردد که به علت مسافرت یاد شده به شهر قم، دستگیری او به بعد موکول شده است.»
چندی بعد خبر دستگیری پیشوا در میان انقلابیون پخش میشود. این خبر واکنشهایی را به دنبال داشت که از آن جمله میتوان به اعلامیهی اعتراضی آیت الله شیخ بهاءالدین محلاتی اشاره کرد. ساواک در این رابطه مینویسد: «روز 27/6/57 (2537 شاهنشاهی)، آیتالله بهاءالدین محلاتی در اثر فشار سیدهاشم دستغیب (فرزند عبدالحسین دستغیب) اعلامیهای خطی در زمینهی اعتراض به استقرار حکومت نظامی در شهر شیراز و دستگیری سه تن از روحانیون (عبدالحسین دستغیب، احمد پیشوا و صدرالدین حائری) در شهر مذکور انتشار داده که تعداد معدودی از آن توسط هاشم دستغیب تکثیر و آماده توزیع گردیده است.»
وی پس از آزادی نیز به مبارزات خود با رژیم ادامه داد که از جمله میتوان به خبر روزنامهی آیندگان دربارهی حضور وی در صف اول راهپیمایی مردم شیراز در تاریخ 18 دی ماه 57 اشاره کرد
پیشوا پس از پیروزی انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی آیت الله بهاءالدین محلاتی از سیداحمد پیشوا خواست تا نسبت به اقامهی نمازجمعهی شیراز اقدام کند. بدین ترتیب اولین نمازجمعهی این شهر پس از پیروزی انقلاب توسط وی اقامه شد. چندی بعد با حکم امام خمینی مسئولیت امامت جمعهی شیراز بر عهدهی سیدعبدالحسین دستغیب قرار گرفت.
وی همچنین در انتخابات 12 فروردین 1358 مسئولیت برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی را در شیراز بر عهده داشت.
پس از گذشت چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی اما اختلافات پنهانی که میان بیت آیتالله بهاءالدین محلاتی و بیت شهید سیدعبدالحسین دستغیب وجود داشت، آشکارتر شد. پس از شهادت شهید دستغیب با انتخاب محیالدین حائری شیرازی به عنوان امام جمعهی جدید شیراز بر دامنهی این اختلافات افزوده شد.
در این میان سخنان سیداحمد پیشوا در مراسم شب قدر سال 1364 باعث بروز درگیری میان اعضای مسجد آتشیها ـ به امامت سید علیمحمد دستغیب ـ و مسجد شهدا ـ به امامت سیداحمد پیشوا ـ شد. پس از این درگیری پیشوا از امامت مسجد برکنار و ارشادی بهجای وی به امامت این مسجد گماشته شد. حمایت امام جمعهی شیراز از پیشوا بر شدت این اختلافات افزود به حدی که شیراز با یک بحران سیاسی مواجه گردید. امام خمینی(ره) پس از اطلاع از واقعه، با صدور حکمی، احمد جنتی را روانهی شیراز کرد تا به حل و فصل این بحران کمک کند.
به هر حال، پس از این درگیریها پیشوا دیگر به مسجد شهدا باز نگشت و فعالیتهای فرهنگی خود را در بیتالمهدی (عج) ادامه داد. او در شیراز خدمات متعددی انجام داد که از آن جمله میتوان به تعمیر مسجد نو، احداث صندوق قرضالحسنه در خیابان لطفعلیخان زند (از سال 1355)، همکاری در ساخت بیمارستان قلب کوثر، تأسیس بیت المهدی و مدرسه علمیهی امام مهدی (عج) و... اشاره کرد.
پیشوا در مدرسه علمیهی امام مهدی (عج) شیراز به تدریس رسایل، مکاسب و کفایه برای طلاب علوم دینی پرداخت.
وی در ساعت 8:30 صبح روز یکشنبه 23 بهمن ماه 1384 در سن 73 سالگی همزمان با آغاز بیست و هفتمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی دار فانی را وداع گفت. بدن او در بیت المهدی شیراز به خاک سپرده شد.
از وی آثاری چون شهید عدالت (امام علی)، خالی بر گونهی انسان (تفسیر سورهی لقمان)، و بر ساحل نیل به جا مانده است.