به عنوان نمونه سیدحسین موسوى تبریزى در این باره گفت:

 

«افرادى که مدعى‏‌اند امام به دنبال حکومت اسلامى بود، یک شعار در خصوص حکومت اسلامى توسط امام پیدا کنند. مقلدین امام در سال 56 بعد از شهادت حاج مصطفى شعار «استقلال، آزادى، حکومت اسلامى» را سرمى‏دادند اما امام یک بار هم این شعار را مطرح نکرد و حدود سه ماه مانده به پیروزى انقلاب اطلاعیه‏اى صادر کرد که شعارهایتان را عوض کنید و بگویید «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى». امام مى‏گفت ما مى‏خواهیم در کشورمان آزاد و مستقل باشیم و طبق اعلامیه جهانى حقوق بشر عمل کنیم.»(1)

 

  ابراهیم اصغرزاده نیز گفت:

 

 «متأسفانه گویا جامعه ما پس از بیست سال طبق برنامه به سوى جمهوریت ناب(!) و دموکراتیک پیش نرفته!«(2)

 

 از این قبیل جملات از برخى چهره‏هاى شاخص جریان مدعى اصلاح‏طلبى فراوان مى‏توان ذکر کرد.

 

 برخى از این افراد تلاش مى‏کردند تا با استناد به این جمله از امام خمینى(ره) که «من رأى به جمهورى اسلامى مى‏دهم... نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد.»(3) چنین وانمود کنند که ایشان مخالف "حکومت اسلامى" بوده‏اند چون در ترکیب حکومت اسلامى کلمه "جمهورى" وجود ندارد! ما اما بنا داریم در این نوشتار نگاهى دوباره بر مواضع حضرت امام خمینى(ره) انداخته به دفاع از ایشان در برابر اتهام مخالفت با تشکیل حکومت اسلامى بپردازیم.

 

با تأمل و تدبر در مواضع حضرت امام به این حقیقت پى‌خواهیم برد که ایشان در طول دوران مبارزه با رژیم ستم شاهى بارها بر لزوم تشکیل "حکومت اسلامى" تأکید داشته‏اند و پس از پیروزى انقلاب نظام جایگزین را از مصادیق "حکومت اسلامى" معرفى مى‏کرده‏اند. (و البته این منافاتى با قبول نارسایى‏هاى فراوان در اداره حکومت ندارد.)

 

 اینک به نمونه هایى از تأکیدات ایشان اشاره مى‏کنیم:

 

 1. اگر بنا شد حکومت اسلامى باشد، اگر بنا شد دیانت اسلام حکومت کند تمام ثغور حفظ مى‏شود.(4)

 

2. بر شما جوانان ارزنده اسلام است که...براى پیاده کردن طرح حکومت اسلامى و بررسى مسائل آن اهتمام بیشترى به خرج دهید.(5)

 

 

3. شما اى ملت ایران! اى مسلمانان پاک طنیت!...احکام اسلام و کیفیت حکومت اسلامى را تحقیق و نصب العین خود قرار دهید.(6)

 

 

 4. باید برنامه و نشریات همه جناح‏ها بدون ابهام متکى به اسلام و حکومت اسلامى باشد.(7)

 

 

 5. کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامى است.(8)

 

 

 6. طرح حکومت اسلامى در عروق مردم ایران ریشه دوانیده است و به امید خدا پیروزى از آنِ ماست.(9)

 

 

 7. این مطلب را شما باید منعکس کنید و بفهمانید که مسأله‌ی داد ملت ایران چیست و اینها چه چیز مى‏خواهند. بچه 8 ساله‏شان داد مى‏زند: «آزادى، استقلال، حکومت اسلامى»، پیرمردش هم اینها را مى‏خواهد، ملایش هم این را مى‏خواهد - عرض مى‏کنم که - اهل منبرش هم این را مى‏خواهد، فضلایش هم این را مى‏خواهند، بازارى هم این را مى‏خواهد، دبیرستانى هم این را مى‏خواهد.»(10)

 

 

 8. برداران محترم! در این نهضت مقدس که تشکیل حکومت اسلامى سرلوحه اهداف آن است و ضمانت از آزادى و استقلال از ثمرات آن، صبور باشید.(11)

 

 

9. ما مى‏گوییم حکومت اسلامى، مى‏خواهیم.(12)

 

 

10. خواست ملت، رفتن شاه و استقرار حکومت اسلامى است، به تظاهرات بنگرید.(13)

 

 

 11. من امیدوارم که حکومت اسلامى در ایران تشکیل شود.(14)

 

 

12. در ایران همان‏طور که دیده مى‏شود، تمام اقشار فریاد اسلام و حکومت اسلامى مى‏زنند.(15)

 

 

13. باید از فریادهایى که مردم مى‏کشند، اهدافشان را به دست آورد. همه فریاد مى‏زنند که: «آزادى، استقلال، حکومت اسلامى، مرگ بر سلطنت پهلوى» و... اینها اهداف آنان است.(16)

 

 

 14. ملت ایران خواسته‏هاى خود را که عبارت از سرنگونى سلطنت پهلوى و برچیده شدن نظام شاهنشاهى و برقرارى حکومت اسلامى است، اعلام کرده است.(17)

 

 

15. همه مردم مى‏گویند که باید این رژیم برود و این شاه برود و حکومت اسلامى تشکیل بشود. این در لسان همه مردم است.(18)

 

 

16. مقصد اعلى عبارت از این است که یک حکومت عدلى، یک حکومت اسلامى عدلى، مبتنى بر قواعد اسلامى حاصل بشود، آن مقصد اعلاى ماست.(19)

 

 

17. مردم دارند داد مى‏کنند؛ ما آزادى مى‏خواهیم، ما استقلال مى‏خواهیم، ما حکومت عدل مى‏خواهیم، حکومت اسلامى مى‏خواهیم. حکومت اسلامى، حکومت عدل است.(20)

 

 

18. ما قصد داریم حکومت اسلامى به معناى حقیقى خودش جایگزین رژیم سلطنتى بشود.(21)

 

 

 19. همه فریاد «استقلال، آزادى، حکومت اسلامى» را سر داده‏اند و مى‏خواهند.(22)

 

 

20. بیش از نود و پنج در صد مردم ایران مسلمانند و خواستار استقرار حکومت اسلامى و اجراى قوانین مترقى اسلامند.(23)

 

 

21. من جنایات شاه را در طول سلطنت دنبال مى‏کردم تا وقتى رسید که مى‏بایست بر علیه او آشکارا قیام کنم و مبارزات خود را بیش از 15 سال پیش آغاز کرده و همیشه خواست مردم را که واژگونى دودمان پهلوى و برچیدن نظام شاهنشاهى و استقرار یک حکومت اسلامى است بدون هیچ‏گونه تردیدى اعلام نمودم و این قهرى است که مردم چون خواست خود را در من مى‏دیدند به من رو آوردند.)24)

 

 

22. آنچه مسلّم و قطعى است این است که اوضاع ایران جز با سقوط شاه و برچیده شدن رژیم سلطنتى و استقرار حکومت اسلامى آرام نمى‏گیرد.(25)

 

 

 23. ملت مصمم است با استقرار یک حکومت اسلامى به مبارزه ادامه دهد و هر نوع رژیم دیگرى با مخالفت ملت روبرو خواهد شد.(26)

 

 

24. من در اول فرصتى که پیدا کنم به خواست خدا مى‏روم ایران و اول قدمى که برمى‏دارم، تأسیس مى‏کنم یک دولت اسلامى مبتنى بر احکام اسلام، مبتنى بر رأى مردم، پیشنهاد مى‏کنیم به مردم و رأى از اینها مى‏گیریم و یک حکومت اسلامى تأسیس مى‏کنیم.(27)

 

 

25. و...

 

 

 از مجموعه این مواضع به خوبى فهمیده مى‏شود که مهم‏ترین هدف امام در طول مبارزات خود تشکیل "حکومت اسلامى" بوده است. به هر حال اینکه چگونه مى‏توان صاحب کتاب «حکومت اسلامى» را مخالف تشکیل "حکومت اسلامى" دانست از جمله پرسش‌هایی است که پاسخ آن از زبان این آقایان حتماً شنیدنی خواهد بود!

 

 

 آرى از بررسى مواضع حضرت امام خمینى(ره) به خوبى فهمیده مى‏شود که "جمهورى اسلامى" از منظر ایشان چیزى جز همان "حکومت اسلامى" نبوده و این دو تعبیر، از یک حقیقت واحد حکایت مى‏کنند.

 

 

 امام خود در آخرین روزهاى اسفند ماه 1357 از مردم مى‏خواهند که «به حکومت اسلامى یعنى به جمهورى اسلامى» رأى بدهند:

 

 

 «ما باید با تمام قوا کوشش کنیم که وحدت خودمان را حفظ کنیم و قصدهاى خودمان را اسلامى کنیم و در چند روز دیگر که رفراندوم مى‏شود، همه ما به حکومت اسلامى یعنى به جمهورى اسلامى رأى را بدهیم.»(28)

 

 

 ایشان همچنین در سخنانى منظور خود از عبارت «جمهورى اسلامى نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد» را چنین بیان مى‏کنند:

 

 

«ما تا آخر نفس ایستاده‏ایم. من این - دو سال - یک سال، دو سال آخر عمر را وقف شما کرده‏ام. از شما مى‏خواهم، از ملت مى‏خواهم که این نهضت را نگه دارند تا تأسیس حکومت عدل اسلامى. از آن‏وقت تا حالا مى‏گفتید تا مرگ این کذا نهضت ادامه دارد، حالا باید بگویید تا اقامه حکومت اسلامى نهضت ادامه دارد. آن‏که ملت ما مى‏خواهد جمهورى اسلامى است نه جمهورى فقط، نه جمهورى دموکراتیک، نه جمهورى دموکراتیک اسلامى، جمهورى اسلامى.»(29)

 

 

ایشان یک هفته بعد در سخنانى دیگر مى‏فرمایند:

 

 

«من رأى به جمهورى اسلامى مى‏دهم و از شما تقاضا دارم که رأى به جمهورى اسلامى بدهید نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد، جمهورى اسلامى. آنها که در نوشته‏هایشان از جمهورى دم مى‏زنند، جمهورى فقط، یعنى اسلام نه، آنهایى که جمهورى دموکراتیک مى‏گویند یعنى جمهورى غربى، جمهورى اسلامى نه، آنها مى‏خواهند باز همان مصائب را با فرم دیگر براى ما به بار بیاورند.»(30)

 

 

 و بالاخره در مصاحبه "اوریانا فالاچى" (خبرنگار خارجى) در پاسخ به این پرسش که : «حضرت امام! شما چرا از اول روى یک کلمه‌اى خط کشیدید و آن دموکراتیک است که رویش خط کشیدید و فرمودید جمهورى اسلامى نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر؟» فرمودند:

 

 

«بله این مسایلى دارد. یک مساله این است که این توهم، این را در ذهن مى‏آورد که اسلام محتوایش خالى است از این، لذا احتیاج به این است که یک قیدى پهلویش بیاورند و این براى ما بسیار حزن‌انگیز است که در محتواى یک چیزى که همه چیزها به طریق بالاترش و مهمترش در آن هست، حالا ما بیاییم بگوییم که ما اسلام مى‏خواهیم و اما با اسلاممان دموکراسى باشد. اسلام همه چیز است. مثل این است که شما بگویید که ما اسلام را مى‏خواهیم و مى‏خواهیم که به خدا هم اعتقاد داشته باشیم.»(31)

 

 

با این نگرش بود که حضرت امام مى‏فرمودند:

 

 

«آنچه را که ما به نام جمهورى اسلامى خواستار آن هستیم، فعلاً در هیچ جاى جهان نظیرش را نمى‏بینیم.»(32)

 

 

آرى امام خمینى جمهوریت را قالبى مناسب براى محتواى اسلامى حکومت ‏دانسته و بر همین اساس مى‏فرمودند:

 

 

 «جمهورى، فرم و شکل حکومت را تشکیل مى‏دهد و اسلامى یعنى محتواى آن فرم که قوانین الهى است.»(33)

 

 

و در عین حال تأکید مى‏کردند که:

 

 

«این شکل حقوقى رژیم [جمهورى] نیست که اهمیت دارد، بلکه محتواى آن [اسلامى] مهم است...قبل از هر چیز ما به محتواى اجتماعى رژیم سیاسى آینده خود دلبسته‏ایم.»(34)

 

 

 اساساً امام خمینى(ره) در مقام ارزش گذارى، هیچ ارزشى را بالاتر از اسلام و قوانین آن ندانسته، تا آنجا که در مقام مقایسه‌ی ارزش اسلامیت و جمهوریت مى‏فرمایند:

 

 

 «مردم براى جمهورى نمى‏آیند به شهادت برسند، مردم براى اسلام مى‏گویند ما شهید مى‏خواهیم بشویم الآن هم مى‏گویند، کفن مى‏پوشند براى اسلام نه کفن براى جمهورى.»(35)

 

 

به امید آنکه هر روز شاهد پررنگ‌تر شدن ارزش‌های اسلامی در جمهوری اسلامی باشیم.

 

 

رضا صنعتی

 

 

12 فروردین 1386

 

 

 

 

 

 ...................( پاورقی ).................

 

 

1) روزنامه شرق: 25 دى 1384، »امام به اعلامیه جهانى حقوق بشر معتقد بود«.

 

 

2) روزنامه آفتاب امروز: 14 بهمن 1378.

 

 

3) صحیفه نور: ج 5، ص 181 - 17 اسفند 1357.

 

 

4) صحیفه امام: جلد 1، ص 379– 18 شهریور 1343.

 

 

5) همان: جلد 2، ص 439 – 22 تیر 1351.

 

 

6) همان: ص 452 – 20 شهریور 1351.

 

 

7) همان: ج 3، ص323-  24 بهمن 1356.

 

 

8) همان: ص372 -  16 اردیبهشت 1357.

 

 

9) همان: ص  437 - 15مرداد 1357.

 

 

10) همان: ج 4، ص  227 - 8  آبان 1357.

 

 

11) همان: ص 312- 14  آبان 1357.

 

 

12) همان: ص 397 – 17 آبان 1357.

 

 

13) همان:  ص  412- 18 آبان 1357.

 

 

14) همان: ص 417 -  18 آبان 1357

 

 

15) همان: ص  438 - 20 آبان 1357.

 

 

16) همان: ص  437 - 20 آبان 1357.

 

 

17) همان: ص 440 – 20 آبان 1357.

 

 

18) همان: ص 467- 21 آبان 1357.

 

 

19) همان: ج 5، ص  24 - 27 آبان 1357.

 

 

20) همان: ص 120- 4  آذر 1357.

 

 

21) همان: ص 142-  8  آذر 1357.

 

 

22) همان: ص 184- 16 آذر 1357.

 

 

23) همان: ص 231 و 232 -  23 آذر 1357.

 

 

24) همان: ص 298 - 7 دى 1357.

 

 

25) همان: ص 304 - 10دى 1357.

 

 

26) همان: ص 413 -  19 دى 1357.

 

 

27) همان: ص 548 -  8  بهمن 1357.

 

 

28) همان: ج 6، ص 388- 28 اسفند 1357

 

 

29) همان: ص 276 – 10 اسفند 1357

 

 

30) صحیفه نور: ج 5، ص 181 - 17 اسفند 1357.

 

 

31) صحیفه امام: ج 10، ص 95 -  2 مهر 1358.

 

 

32) همان: ج 5، ص 438 - 23 دى 1357.

 

 

33) همان: ص 398 - 18 دى 1357.

 

 

34) همان: ج 4، ص 3 - 22 مهر 1357

 

 

35) همان: ج 11، ص 438 - 6 دى 1358.