اکنون این پرسش مطرح است که چرا شهر کازرون علی‌رغم این همه سوابق درخشان (که از آن جمله می‌توان به مبارزات انقلابی مردم این شهر و تقدیم نه شهید در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، قرار گرفتن در ردیف 12 شهری که از طرف رژیم طاغوت حکومت نظامی در آنها برقرار شد و نیز تقدیم 1100 شهید در جریان جنگ تحمیلی و... اشاره کرد) اکنون یکی از مهم‌ترین انتخابات‌های خود را این‌گونه برگزار می‌کند؟

 

به نظر می‌رسد عوامل مختلفی در کاهش مشارکت عمومی در انتخابات مجلس هشتم در شهر کازرون مؤثر بوده است. برخی از این عوامل ریشه در سال‌های گذشته داشته است اما برخی دیگر اختصاص به این دوره از انتخابات داشت. تلاش ما در این نوشتار بر آن است که به مجموعه‌ی این عوامل اشاره‌ای هرچند گذرا داشته باشیم.

 

1.   نابسامانی‌ها و کاستی‌های موجود در مدیریت‌های اجرایی: یکی از عواملی که در عدم مشارکت درصدی از مردم در انتخابات‌های گذشته و نیز این انتخابات مؤثر بوده است، برخی از بی‌لیاقتی‌ها، بی‌تجربگی‌ها، ضعف‌ها، کاستی‌ها و نابسامانی‌های موجود در مدیریت‌های اجرایی در سطح کشور و شهرستان است. این مسأله خصوصاً بر روی دو قشر تأثیر بیشتری دارد. یک دسته افرادی هستند که از نگاهی کاملاً ایده‌آل برخوردار بوده و تحمل کمترین ضعف و نابسامانی در مدیریت جامعه را ندارند. این افراد به مرور زمان انگیزه‌ی مشارکت خویش در انتخاب مسئولان را از دست می‌دهند. جالب آنکه برخی از این افراد حتی قبلاً به توانایی‌های شخص یا اشخاصی اعتقاد راسخ داشته و برای موفقیت آنها در فلان انتخابات نیز تلاش بسیاری کرده‌اند اما یا شخص مورد نظرشان از توان کافی برای حل مشکلات برخوردار نبوده است و یا آنکه نگاه ایده‌آل آنها مانع از درک مشکلات آن شخص در برآورده کردن انتظارات آنها شده است. گروهی دیگر اما با حکومت اسلامی میانه‌ی خوبی نداشته و نظام اسلامی را مانعی برای اغراض و خواسته‌های نفسانی خویش می‌دانند. این افراد نه تنها از هر اقدامی که به گونه‌ای زمینه‌ی تقویت نظام اسلامی را فراهم آورد، اجتناب می‌کنند بلکه با روش‌های مختلف، تمام تلاش خویش را برای دلسرد کردن مردم از نظام و خصوصاً عدم مشارکت آنها در انتخابات (که مهمترین جلوه‌ی مردمی بودن یک حکومت است) را بکار می‌گیرند. متأسفانه در این دوره از انتخابات عوامل مختلفی زمینه‌ی فعال‌تر شدن این گروه را فراهم آورد که در ادامه به نمونه‌هایی از این عوامل اشاره خواهد شد.

 

2.   فرسایش سیاسی: رقابت‌های سیاسی از سال‌های گذشته تا کنون نوعی فرسودگی سیاسی در بخش‌هایی از مردم و جریان‌های سیاسی را به ارمغان آورده است. از یک سو بخشی از مردم نسبت به رفتارها و برخوردهای گروهی، قبیله‌ای و جناحی گروه‌های سیاسی خسته شده و عملکرد آنها را در زمان در اختیار داشتن قدرت؛ حتی با شعارهای خودشان متناقض دیده‌اند. و از سوی دیگر در این دوره از انتخابات؛ یکی از گروه‌های فعال در جریان‌های سیاسی شهرستان حتی در مرحله‌ی ثبت‌نام در انتخابات مجلس نیز حضور نداشت. جریانی که شاخص آن نماینده‌ی محترم مردم کازرون در مجالس سوم و ششم بود در شهرستان کازرون هیچ کاندیدایی (حتی در مرحله‌ی ثبت‌نام) نداشت. البته برخی از فعالان این جریان به صورت شخصی به حمایت از برخی نامزدهای این دوره پرداختند اما به عنوان یک فعالیت گروهی (آنچنان که در گذشته بود) حرکتی را شاهد نبودیم. حتی نماینده‌ی محترم مردم کازرون در مجالس سوم و ششم در این دوره از انتخابات نیز از حوزه‌ی انتخابیه‌ی شیراز کاندیدا شد! این مسأله به هر حال بی‌تأثیر در کاهش مشارکت مردمی در انتخابات این دوره نبود.

 

3.   برداشت اشتباه از وظایف نماینده‌ی مجلس: به نظر می‌رسد که یکی از عوامل کاهش مشارکت مردمی در انتخابات، برداشت‌های اشتباهی است که در باور بسیاری از مردم نسبت به وظایف نمایندگان مجلس شورای اسلامی وجود دارد. نگارنده پیش از این در نوشتاری دیگر به بیان این برداشت‌ اشتباه، علل و عوامل آن و راهکارهای تصحیحش پرداخته است. به هر حال به نظر می‌رسد با توجه به این برداشت اشتباه، مجموعه‌ی توقعات مردم از نمایندگان خود در هفت دوره‌ی گذشته به مراتب بیش از پی‌گیری‌های آنها در حل مشکلات کازرون بوده است و این مسأله باعث شده است که به مرور زمان عده‌ای انگیزه‌ی لازم برای شرکت در انتخابات را از دست بدهند.

 

4.   تعصبات شهری و روستایی: یکی از معضلات فرهنگی موجود در شهرستان کازرون فرهنگ غلط تعصبات شهری و روستایی است. در هفت دوره از انتخابات گذشته، شهرستان کازرون پنج نماینده داشته است که از میان این پنج نفر، دو نفر از آنها از اهالی شهر کازرون و مابقی از دیگر بخش‌های شهرستان بوده‌اند، متأسفانه در این دوره از انتخابات شرایطی رقم خورد که اکثریت اهالی شهر کازرون به این باور رسیدند که نماینده‌ی مجلس هشتم نیز از اهالی شهر نخواهد بود. علی‌رغم تلاش‌هایی که در ایام تبلیغات انتخاباتی صورت گرفت، این تصور تا روز انتخابات از باور مردم زدوده نشد.

 

5.   نوع رد صلاحیت‌های انتخاباتی: مسأله‌ی احراز صلاحیت‌ کاندیداهای انتخاباتی از تصریحات قانون و لازم الاتباع است. گرچه به صورت طبیعی رد صلاحیت برخی از کاندیداها در هر دوره موجب کاهش درصدی از مشارکت عمومی در انتخابات خواهد شد لکن در انتخابات مجلس هشتم؛ نوع رد صلاحیت‌ها بگونه‌ای بود که انگیزه‌ی بسیاری از مردم شهر کازرون نسبت به حضور پای صندوق‌های رأی را از بین برد. در این دوره تعدادی از اهالی شهرستان که در حوزه‌های انتخابیه‌ی شیراز و کازرون ثبت نام کرده بودند و درصدی از آنها نیز از اهالی شهر کازرون بودند، رد صلاحیت شدند. از میان این تعداد، بیش از همه؛ نوع رد صلاحیت شهردار اسبق کازرون که از گزینه‌های مطرح در عرصه‌ی انتخابات این دوره بود و از مدت‌ها قبل فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کرده بود، تأثیر زیادی بر روحیه‌ی مردم شهر کازرون گذاشت. آنچه بیش از همه روحیه‌ی مردم را جریحه‌دار کرد نه اصل رد صلاحیت وی بلکه استناد هیأت نظارت بر انتخابات به بند پنجم از ماده‌ی 28 قانون انتخابات در رد صلاحیت او بود. بر اساس این بند کسانی می‌توانند نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی باشند که از «سوء شهرت در حوزه‌ی انتخابیه‌ی خود» برخوردار نباشند. انتشار خبر رد صلاحیت وی با استناد به بند مذکور، مردم را به این باور رساند که اراده‌ای قوی برای ممانعت از راه‌یابی وی به مجلس شورای اسلامی شکل گرفته است. مردم و انسان‌های منصف این مسایل را کنار هم می‌گذاشتند که:

 

اولاً: اکثریت مردم (به هر دلیلی) خاطره‌ی خوشی از دوران مسئولیت نامبرده در شهرداری کازرون را در ذهن خود دارند و صلاحیت نامبرده نیز در انتخابات دوره‌ی قبل (مجلس هفتم) نیز از سوی شورای محترم نگهبان تأیید شده است پس حتماً تا آن زمان سوء شهرتی نداشته است.

 

ثانیاً: او در انتخابات مجلس هفتم موفق به کسب 40 هزار رأی مردم شده است پس در جریان انتخابات نیز همچنان حسن شهرت خود را از دست نداده است.

 

ثالثاً: پس از انتخابات نیز در شهر حضور نداشته است تا دچار سوء شهرت شود!

 

رابعاً: مسئولان رسیدگی به صلاحیت نامزدهای انتخاباتی در شهرستان نیز که بهتر می‌توانند نسبت به اثبات سوء شهرت افراد در حوزه‌ی انتخابیه قضاوت کنند صلاحیت وی را تأیید کرده‌اند!

 

اشاره: مجموعه‌ی این مسایل باعث شد تا جمعی از برادران طلبه و روحانی شهرستان (که غالباً ساکن شهر مقدس قم بودند) فارغ از بحث رأی دادن یا ندادن خودشان به کاندیدای خاصی، احساس تکلیف کنند که اولاً؛ جهت برطرف کردن روحیه‌ی یأس و ناامیدی‌یی که در میان مردم شهر حاکم شده بود و ثانیاً؛ جهت مقابله با اتهام بی‌اساسی که به شخصیت نامبرده وارد شده بود، رایزنی‌هایی را با نهادهای مسئول از جمله برخی از فقهای شورای محترم نگهبان آغاز کنند. طلاب و روحانیون بر دو مسأله تأکید داشتند یکی بی‌اساس بودن استناد هیأت نظارت و دیگری رعایت مصلحت شهر مبنی بر تأیید صلاحیت نامبرده.

 

برخی از فقهای محترم شورای نگهبان از ما خواستند تا چنانچه رد صلاحیت انجام شده به استناد بند مذکور بوده‌ است، برادران روحانی نامه‌ای نوشته و شهادت دهند که چنین سوء شهرتی در شهرستان کازرون وجود ندارد. لذا بر اساس توصیه‌ی مذکور دو نامه نگاشته و امضا شد. در نامه‌ی اول تنها نسبت به اشتباه بودن استناد به سوء شهرت شهردار اسبق کازرون شهادت داده شد اما در نامه‌ی دوم علاوه بر آن، به در نظر گرفتن مصلحت شهر مبنی بر تأیید صلاحیت نامبرده نیز سفارش شد لکن شورای نگهبان گرچه استدلال ما را در اشتباه بودن استناد به بند پنجم از ماده 27 قانون انتخابات پذیرفت لکن شاید به جهت دوری از فضای شهر (که حتی برای برخی از اهالی شهر هم قابل درک نبود!) مصلحت تأیید صلاحیت نامبرده را نپذیرفته و به استناد بند اول از ماده‌ی 27 وی را رد صلاحیت کرد.

 

رد صلاحیت نامبرده امیدهای اکثریت مردم شهر کازرون به داشتن نماینده‌ای از اهالی این شهر را بسیار کم‌فروغ کرد.

 

6.   یأس عمومی نسبت به موفقیت کاندیداهای شهر کازرون: در میان نامزدهای تأیید صلاحیت شده در انتخابات مجلس هشتم، چهار کاندیدا از اهالی شهر کازرون نیز حضور داشتند اما این کاندیداها با چند مشکل بزرگ مواجه بودند:

 

1. اطلاع‌رسانی به مردم نسبت به حضور خود در عرصه‌ی رقابت‌ انتخاباتی اولین مشکل کاندیداهای شهر بود. در حالی که برخی از کاندیداهای مجلس هشتم از یک سال پیش فعالیت تبلیغاتی خود را آغاز کرده بودند اما نامزدهای باقی‌مانده‌ی شهر، نوعاً فعالیت خود را تنها چند روز قبل از آغاز تبلیغات انتخاباتی شروع کرده بودند.

 

2. جلب اعتماد مردم به توانایی خود در انجام وظیفه‌ی نمایندگی دومین مشکل کاندیداهای شهر کازرون بود.

 

3. خارج کردن اکثریت مردم از فضای یأس و ناامیدی نسبت به موفقیت خویش در جلب آرای مردم مشکل سومی بود که کاندیداهای شهر با آن دست و پنجه نرم می‌کردند.

 

4. تعدد کاندیداهای شهر و در نتیجه پراکندگی آرا میان آنها مشکل چهارمی بود که مانع از اقبال مردم به حضور در عرصه‌ی انتخابات و رأی دادن به یکی از کاندیداهای شهر می‌شد.

 

اشاره: در اینجا بد نیست اشاره‌ای دیگر به رفتار طلاب و روحانیان مذکور در ایام برگزاری انتخابات کنیم. اکثریت دوستانی که برای خارج کردن جو شهر از یأس و ناامیدی جهت راهیابی شهردار اسبق کازرون به عرصه‌ی رقابت‌های انتخاباتی تلاش کرده بودند، به علاوه‌ی جمع دیگری از جوانان طلبه، دانشجو و بسیجی ضمن احترام به تمام کاندیداها؛ با در نظر گرفتن وظیفه‌ی اصلی نمایندگان مجلس (قانون‌گذاری و نظارت) و توجه به ملاک‌هایی چون ایمان، تقوی، سلامت نفس، ساده‌زیستی، صداقت، صراحت، سماجت، شجاعت، دردآشنایی، تواضع، حضور مستمر در شهرستان و آشنایی نسبت به ضعف‌ها و قوت‌های آن و نیز توانمندی در انجام مسئولیت‌های نمایندگی، یکی از کاندیداهای موجود را به عنوان کاندیدای اصلح شناسایی کردند. آنها علی‌رغم آنکه دستیابی به نتیجه‌ی نهایی را کاری بسیار دشوار می‌پنداشتند اما با دو هدف وارد عرصه‌ی فعالیت انتخاباتی شدند.

 

اول آنکه: به این باور رسیده بودند که یکی از دلایل برخی از نابسامانی‌های موجود در جامعه‌ی ما ترجیح افراد صالح بر اصلح و توجه زیاد مردم به ملاک رأی‌آوری کاندیداها در هنگام رأی دادن به آنهاست! (از جمله آفات این نگاه، شکل‌گیری مسأله‌ای با عنوان «رأی سلبی» است. یعنی به فلان شخص رأی می‌دهم تا فلان شخصیت رأی نیاورد! در این نوع رأی دادن معمولاً به این مسأله که آن کسی که به او  رأی می‌دهیم از چه میزان صلاحیت و توانایی برخوردار است و اساساً آیا او واقعاً از کسی که به وی پشت کرده‌ایم شایسته‌‌تر است یا نه توجه نمی‌شود!)

 

مسأله‌ی دیگری که برای آنها در مرتبه‌ی دوم از اهمیت قرار داشت بحث خروج شهر از حالت یأس و ناامیدی بود. این مسأله که کاندیدای اصلح (از نگاه آنها) اتفاقاً از اهالی شهر کازرون هم بود می‌توانست زمینه‌ی مشارکت بیشتر مردم این شهر را فراهم آورد. علاوه بر این با یک بررسی ساده می‌شد به راحتی به این نتیجه رسید که با توجه به حضور کاندیداهای قوی از اهالی دیگر بخش‌های شهرستان (شخصیت‌هایی از قبیل آقایان محمدصادقی، دهقان، فاضل‌نیا و دشمن‌زیاری) که موجبات پراکندگی آرای مردم در بسیاری از بخش‌ها را فراهم ‌آورده بود، همچنین با توجه به شکل‌گیری انگیزه‌‌ی قوی مردمی در دادن «رأی سلبی» در این دوره از انتخابات (که دلایل آن در جای خود قابل بررسی است)، چنانچه اکثریت اهالی شهر کازرون بر روی کاندیدای واحدی به توافق می‌رسیدند، می‌توانستند «آرای سلبی» موجود در بخش‌های مختلف شهرستان را نیز با خود همراه کنند. لذا در این راستا تلاش‌های بسیاری برای شناساندن کاندیدای اصلح به مردم و اطلاع‌رسانی درباره‌ی ویژگی‌ها، توانایی‌ها و صلاحیت‌های وی و نیز شهری بودن ایشان صورت پذیرفت. همچنین تلاش‌هایی برای متقاعد کردن برخی دیگر از کاندیداهای شهر جهت انصراف و شکل‌گیری اتحاد انجام شد اما به دلایلی ازجمله واکنش منفی برخی از حامیان آنها ناکام ماند! به هر حال علی‌رغم همه‌ی این تلاش‌ها اکثریت مردم شهر انگیزه‌ی حضور در انتخابات را پیدا نکردند و کاندیدای مورد نظر دوستان نیز تنها توانست رتبه‌ی سوم را در مجموعه‌ی صندوق‌های شهر کازرون از آنِ خود کند.

  

7.   روش‌های تبلیغات انتخاباتی: یکی دیگر از دلایل عدم حضور اکثریت مردم شهر کازرون در رقابت‌های این دوره از انتخابات بروز برخی از رفتارهای اعتمادشکن در روش‌های تبلیغات انتخاباتی بود که در ادامه به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود.

 

1-7. پیش‌بینی‌های دلسرد کننده نسبت به نتیجه‌ی انتخابات: یکی از عواملی که قطعاً در بی‌انگیزه کردن مردم شهر کازرون نسبت به حضور پای صندوق‌های رأی مؤثر بود، پیش‌بینی‌های دلسردکننده نسبت به نتیجه‌ی انتخابات بود. به عنوان نمونه دشمنان و مخالفان نظام تلاش می‌کردند با دامن زدن به این شایعه که نتیجه‌ی انتخابات از پیش مشخص شده است و حضور یا عدم حضور مردم تأثیری در این رابطه نخواهد داشت، انگیزه‌ی مردم را نسبت به شرکت در انتخابات از بین ببرند. اما چیزی که باعث می‌شد این تبلیغات سوء رنگی واقعی به خود گرفته و اثرگذار شود از یک سو نوع رد صلاحیت اشاره شده و از سوی دیگر روش و تاکتیک نماینده‌ی محترم مردم کازرون در مجلس هفتم برای جلب آرای مردم بود! وی علی‌رغمِ شکل‌گیری «آرای سلبیِ» فراوان نسبت به خویش مرتباً بر اختصاص 70 هزار رأی به خود در این دوره از انتخابات تأکید ‌می‌کرد! وی حتی در آخرین سخنرانی تبلیغاتی خود در مقام پاسخ‌گویی به این شایعه که از قول او مطرح می‌شد که «چه به من رأی بدهید و چه رأی ندهید، من با 70 هزار رأی نماینده خواهم شد» گفت: «به هر جایی می‌رسند می‌گویند: ما از محمدصادقی شنیده‌ایم که چه به من رأی بدهند، چه رأی ندهند، من نماینده هستم. دروغ به این واضحی... بدون رأی و نظر مردم نه فقط انتخابات شکل نمی‌گیرد بلکه نظام جمهوری اسلامی هم سرپا نمی‌ماند.» وی در عین حال در همین سخنرانی گفت: «آقایان بدانید، خودتان را برای اثبات شکست روز شنبه‌ی خودتان آماده کنید. من به شما می‌گویم شکست سخت است. شکست برای یک آدم پرادعا سخت است... نمی‌دانم روز شنبه که می‌خواهند به شما بگویند که آقا شکست خوردید، آرامش را حفظ کنید، می‌خواهید چه کار کنید؟!... من به شما عرض می‌کنم... بدانید که محمدصادقی توسط رأی این مردم که به آن اعتقاد دارد و باور دارد و خودش را فقط با رأی این مردم نماینده می‌داند، در روز شنبه انشاءالله هم به عنوان نماینده‌ی دور هفتم و هم به عنوان نماینده‌ی دور هشتم مجدداً در بین این مردم حاضر خواهد شد. حداقل رأی ما 70 هزار است و اختلاف رأی ما با نفر دوم که معلوم نیست کیست اقلاً 40 هزار رأی می‌شود(!!!)... باید جدی، محکم، مصمم، قوی، پرانرژی و پر توان باشیم تا یک رای هم که شده به جمع خودمان اضافه کنیم و از 70 هزار رأی بالا رود.»(2) این نوع سخنان باعث کاهش انگیزه‌ی شرکت در انتخابات و باور کردن تبلیغات دشمنان نظام توسط برخی از مردم شد لذا به جرأت می‌توان گفت که این مسأله تأثیر بسیار زیادی در کاهش مشارکت مردمی در این دوره از انتخابات داشت.        

 

2-7. نوع تبلیغات انتخاباتی برخی از کاندیداهای مطرح: یکی دیگر از عواملی که موجب کاهش مشارکت مردمی در انتخابات مجلس هشتم شد، نوع تبلیغات پرزرق و برق برخی از کاندیداهای مطرح در این دوره از انتخابات و تخلف‌های متعدد انتخاباتی از سوی آنها بود. مردم به خود می‌گفتند شأن مجلس، قانون‌گذاری است اما وقتی این افراد پیش از ورود به مجلس این همه از فضای سالم انتخاباتی فاصله گرفته‌ و از قانون تخلف می‌کنند، چه ضمانتی وجود دارد که پس از برگزیده شدن به عنوان نماینده‌ی مردم به قانون پای‌بند باشند؟!

 

3-7. تناقضات رفتاری در عرصه‌ی تبلیغات: تناقض در رفتار، یکی از عوامل مهم اعتمادشکن در جامعه است. به عنوان نمونه اگر مردم شهر ببینند که شخصی در گذشته با تمام وجود بر انتخاب نماینده‌ای از شهر تأکید می‌ورزید و کاندیداهای مطرح روستایی را به شدت زیر سئوال می‌بُرد اما مثلاً پس از رد صلاحیتش از سوی شورای محترم نگهبان با تمام توان از یکی از کاندیداهای روستا (که قبلاً خود در نفی صلاحیت وی سخنان متعددی را بیان کرده بود) حمایت می‌کند، ممکن است تعدادی از مردم برای تسلّای دل وی و یرای لجاجت با مخالفان او به کاندیدایی که اکنون مورد حمایت اوست رأی دهند اما این نوع تناقضات رفتاری باعث سلب اعتماد عده‌ای دیگر از مردم شده و موجبات عدم مشارکت آنها در انتخابات را فراهم می‌آورد.

 

8.   افزایش سن رأی دهندگان: یکی از دلایل قوی برای مشارکت مردم در انتخابات این دوره از مجلس شورای اسلامی افزایش سن رأی دهندگان از 15 سال به 18 سال بود. این تغییر باعث محرومیت دانش‌آموزان دبیرستانی از شرکت در انتخابات این دوره شد. اهمیت این مسأله زمانی آشکارتر خواهد شد که بدانیم (در گذشته) یکی از عوامل مشوّق خانواده‌ها برای شرکت در انتخابات همین دانش‌آموزان دبیرستانی و بخصوص دانش‌آموزان «رأی اولی» و پرنشاط 15ساله بوده ‌است. گاهی نشاط شرکت در اولین انتخاب، آن هم در سن پرشور 15 سالگی باعث تقویت انگیزه‌‌ی خانواده‌ی آنها و عامل مؤثری برای کشاندن خانواده‌ها به سمت صندوق‌های رأی بود. شناسنامه‌ی برخی از دانش‌آموزانی که اینک از شرکت در انتخابات محروم شده بودند دارای مهر شرکت در سه انتخابات گذشته بود! جالب است بدانیم؛ دانش‌آموزان دبیرستانی در تاریخ انقلاب ما نقش‌آفرینی‌های بسیاری داشته‌اند که شرکت فعال در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی از جمله مصادیق آن است. به نظر می‌رسد کاهش سن رأی دهندگان مسأله‌ایست که می‌بایست در مجلس آینده مورد توجه نمایندگان محترم قرار گیرد.

 

9.   زمان برگزاری انتخابات: زمان برگزاری انتخابات یکی از مؤلفه‌هایی است که در میزان مشارکت مردم تأثیر مستقیم دارد. در این دوره اما زمان مناسبی برای برگزاری انتخابات، در نظر گرفته نشده بود. 24 اسفندماه یعنی کمتر از یک‌هفته مانده به ایام نوروز زمان مناسبی برای برگزاری انتخابات نیست. در این ایام معمولاً افزایش قیمت اجناس نوعی نارضایتی عمومی را به همراه می‌آورد بعلاوه آنکه خانواده‌ها در این آخرین جمعه‌ی سال مشغول انجام کارهای عقب مانده‌ی خود برای استقبال از سال جدید هستند. به هر حال به نظر می‌رسد که این مسأله نیز به نوبه‌ی خود در کاهش مشارکت مردمی در انتخابات مجلس هشتم بی‌تأثیر نبود.

 

10. عدم درک جو شهر توسط مسئولان برگزاری انتخابات: مجموعه‌ی مسایل بیان شده اقتضا می‌کرد که مسئولان شهرستان (بخصوص مسئولان برگزاری انتخابات) تدابیری را برای افزایش مشارکت مردمی بیاندیشند اما متأسفانه به نظر می‌رسد که نه‌تنها برای حل این مسأله تدبیری اندیشیده نشد بلکه اقداماتی از سوی آنها انجام گرفت که یا موجبات کاهش بیشتر مشارکت مردم را فراهم آورد و یا اینکه می‌توانست چنین نتیجه‌ای را به دنبال داشته باشد! اینک به دو نمونه از این اقدامات اشاره می‌شود:

 

1-10. تصمیم عجیب شورای تأمین شهر: با توجه به وقوع برخی بداخلاقی‌های انتخاباتی و درگیری‌های صورت گرفته میان حامیان برخی از کاندیداها، شورای تأمین شهرستان در تاریخ 20 اسفند ماه جلسه‌‌ای تشکیل داده و نتیجه‌ی این جلسه را با حضور در ستادهای انتخاباتی کاندیدها اعلام کردند. تصمیم شورای تأمین که حضوراً اعلام شد آن بود که چون شبِ چهارشنبه، یوم‌الشک(!!!!!) چهارشنبه سوری است(!!!) و احتمال سوءاستفاده از این مناسبت وجود دارد، لذا شورای تأمین تصمیم به تعطیلی ستادهای انتخاباتی از ساعت 17 روز سه‌شنبه (21 اسفند 86) تا 8 صبح روز چهارشنبه (22 اسفند 86) گرفته است! این در حالی بود که آخرین چهارشنبه‌ی سال؛ 29 اسفند ماه 86 بود.  پس از اعلام شفاهی این تصمیم نامه‌ی فرماندار کازرون درباره‌ی تصمیم اتخاذ شده در شورای تأمین به صورت کتبی به ستادهای انتخاباتی ارسال شد با این تفاوت که در این نامه هم نامی از چهارشنبه سوری برده نشده بود و هم علاوه بر روز سه‌شنبه فعالیت انتخاباتی ستادها از ساعت 17 روز چهارشنبه تا پایان مهلت قانونی تبلیغات انتخاباتی (یعنی ساعت 8 صبح روز پنج‌شنبه) ممنوع اعلام شده بود! این تصمیم از سه جهت اشکال داشت. اولین اشکال این تصمیم تخلف از قانون انتخابات بود که بر اساس آن کاندیداهای انتخابات حق دارند به مدت 7 روز به تبلیغات مشغول باشند اما این مصوبه عملاً بهترین ساعات تبلیغات ستادها را در دو روز پایانی تبلیغات ممنوع می‌کرد! اشکال دیگر این مصوبّه تضییع حق کاندیداهایی بود که تنها در مهلت قانونی تبلیغات به فعالیت پرداخته بودند و اشکال مهم‌تر آن عدم درک شرایط شهر کازرون بود. به عبارت دیگر تعطیلی ستادها در ایام مذکور – خصوصاً در شهر کازرون – مانع از شکل‌گیری انگیزه‌ی لازم در اکثر اهالی شهر برای شرکت در انتخابات می‌شد. تنها ستادی که به مخالفت عملی با این مصوبّه اقدام کرد، ستاد آقای علی‌اکبر فرشته‌حکمت بود. این ستاد ضمن اعتراض به مسئولین برگزاری انتخابات در شهرستان، نامه‌ی فرمانداری را برای هیأت نظارت بر انتخابات استان و نیز هیأت اجرایی استان فاکس کرده و خواستار حل این مشکل شد که در نتیجه با غیرقانونی نامیدن این مصوبه از جانب دو هیأت مذکور این مصوبه باطل اعلام شد. اما خبر ابطال آن تنها به صورت شفاهی به ستاد ایشان ابلاغ شد و حتی در روز سه‌شنبه از ابلاغ ابطال این مصوّبه به نیروی انتظامی (که ضابط اجرای آن بود) و نیز از ابلاغ ابطال آن به ستادهای انتخاباتی سایر کاندیداها خودداری شد!(3)

 

2-10. اعلام تعطیلی زودهنگام انتخابات: یکی دیگر از مصادیق عدم درک جوّ شهر توسط مسئولان برگزاری انتخابات تعطیلی زودهنگام انتخابات در شهرستان کازرون بود. در حالی که ستاد انتخابات وزارت کشور ساعات برگزاری انتخابات را در بعضی از مناطق تا ساعت 23 تمدید کرد اما مسئولان برگزاری انتخابات در شهرستان کازرون با استناد به مشکلات امنیتیِِ تمدید انتخابات، رأس ساعت 21 پایان رأی‌گیری را اعلام کردند! این مسأله باعث شد که بسیاری از افرادی که طبق روال سال‌های گذشته در ساعات پایانی به سمت صندوق‌های اخذ رأی می‌رفتند، پشت درهای بسته بمانند و از رأی دادن به کاندیدای مورد نظرشان محروم شوند!

 

11. ضعف نگرش دینی به فعالیت‌های سیاسی در جامعه: شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی و ملی است لکن متأسفانه نهادهای فرهنگی شهرستان (خصوصاً نهادهای دینی) عملکرد قابل قبولی در تبدیل این مسأله به فرهنگ عمومی مردم نداشته‌اند. این مسأله به نوبه‌ی خود باعث شده‌ است که بسیاری از مردم زمانی وارد عرصه‌ی انتخابات شوند که احتمال رسیدن به نتیجه‌ی مورد نظرشان را قوی بدانند. به هر حال ضعف نگاه دینی در بخش‌هایی از مردم، مسأله‌ایست که نهادهای دینی و فرهنگی ما می‌بایست به فکر گره‌گشایی از آن باشند.

 

سخن آخر: به هر حال این انتخابات با همه‌ی ضعف‌ها و قوت‌هایش به سرانجام رسید و جناب آقای دهقان‌ ناصرآبادی به عنوان ششمین نماینده‌ی شهرستان کازرون انتخاب شد. انتخاب وی دشمنان نظام را در شایعه‌سازی‌های خود مبنی بر مشخص بودن نتیجه‌ی انتخابات پیش از برگزاری آن ناکام ساخت و بار دیگر به مردم نشان داد که این اراده و تصمیم آنهاست که حرف آخر را می‌زند.

 

اینک همگان وظیفه دارند، رقابت‌ها را به رفاقت تبدیل کرده و در حد توان خویش نماینده‌ی منتخب مردم را در انجام «وظیفه‌ی نمایندگی» یاری رسانند. 

 

همچنین می‌بایست با شناخت عوامل کاهش مشارکت مردم در این دوره از انتخابات راه‌های جلب مشارکت حداکثری مردم در آینده را طی کرد.

 

پی‌نوشت:

 

1. آمار ارائه شده بر اساس آمار هیأت محترم نظارت بر انتخابات شهرستان کازرون است.

 

2. متن پیاده شده از CD سخنرانی نماینده مردم در مجلس هفتم با عنوان «روشنگری».

 

3. نیروی انتظامی بی‌خبر از ابطال مصوبه‌ی شورای تأمین شهرستان بعدازظهر سه‌شنبه با نیروهای نظامی خود برای بستن  ستاد آقای فرشته‌حکمت به محل ستاد آمدند، توضیحات مسئولان ستاد آنها را قانع نکرد و اصرار داشتند که این ستاد نیز مثل ستادهای انتخاباتی سایر کاندیداها تعطیل شود اما با مقاومت مسئولان ستاد و پس از برقراری تماس‌های متعدد با فرمانداری متوجه ابطال مصوبه‌ی شورای تأمین شهرستان شدند!