مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیر خود در 29 مهر ماه در اجتماع عظیم طلاب و روحانیون حوزهی علمیهی قم در جهت پاسخ به تبلیغات دشمنان اسلام در آخوندی نامیدن حکومت ایران فرمودند:
«حکومت آخوندى و نسبت دادن جمهورى اسلامى به این مفهوم، حرف دروغى است. جمهورى اسلامى حکومت ارزشهاست، حکومت اسلام است، حکومت شرع است، حکومت فقه است، نه حکومت افراد روحانى. روحانى بودن کافى نیست براى اینکه کسى سلطهى حکومتى پیدا کند. جمهورى اسلامى با حکومتهاى روحانىاى که در دنیا میشناسیم، در گذشته هم بوده است، امروز هم در نقطههایى از دنیا هست، ماهیتاً متفاوت است. حکومت جمهورى اسلامى، حکومت ارزشهاى دینى است. ممکن است یک روحانى ارزشهایى را حائز باشد که از بسیارى از روحانىها برتر باشد؛ او مقدم است؛ اما روحانى بودن هم موجب نمیشود که از کسى سلب صلاحیت شود. نه به تنهائى روحانى بودن صلاحیتآور است، نه روحانى بودن موجب سلب صلاحیت است. حکومت دین است، نه حکومت یک صنف خاص و یک مجموعهى خاص.»
تبلیغات دشمنان اسلام در جهت آخوندی نامیدن حکومت ایران اختصاص به سالهای اخیر ندارد بلکه این تبلیغات از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون همواره از سوی آنها دنبال میشده و متقابلاً مسئولان نظام به این اتهام پاسخ گفتهاند. به عنوان نمونه حضرت آیت الله خامنهای در تاریخ 26 مرداد 1362 در دیدار با اعضای واحد روحانیت حزب جمهوری اسلامی در همین رابطه میفرمایند:
«خیلیها مایل بودند که حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی را، حکومت روحانیون... ـ به معنای حکومت یک قشر ـ قلمداد کنند. ...حکومت روحانیون، معنایش این است که شرط تصدی مشاغل، روحانی بودن است؛ مثل حکومت کشیشان در واتیکان. اصلاً در آنجا، حکومت، حکومت روحانیت است. ... در جمهوری ما، اینطور نیست. رییس جمهور، نخست وزیر، وزرا و وکلای مجلس، هیچکدام از اینها، شرطشان این نیست که روحانی باشند. تنها منصبی که حتماً در آن، فقاهت شرط است، اول منصب ولیفقیه و بعد، منصب قضاست. ...به هیچ وجه، حکومت یک قشر نیست. قشر روحانی، امتیازات ویژهای در این حکومت ندارد.»
امروز حضور هزاران متخصص رشتههای مختلف در بخشهای گوناگون علمی، تصمیمگیری، مدیریتی و اجرایی کشور خود بهترین گواه بر بطلان تبلیغات دروغین دشمنان اسلام در اختصاص مناصب حکومتی کشور به روحانیت است. اتفاق مبارکی که ثمرهی آن در حرکت پرشتاب متخصصان ایرانی به سمت پیشرفت و عدالت نمایان است. گرچه تا رسیدن به قله مسافت بسیاری مانده است.
بازتاب:
من یهودی نبودم، اعتراضی نکردم
پس از آن به لهستانیها حمله بردند
من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم
آنگاه به لیبرالها فشار آوردند
من لیبرال نبودم، اعتراض نکردم
سپس نوبت به کمونیستها رسید
کمونیست نبودم، بنابراین اعتراضی نکردم
سرانجام به سراغ من آمدند
هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند.
برشت