دیروز از وزارت ارشاد تماس گرفتند و اعلام کردند که کتاب «هاشمی در سال 88» از نظر این وزارتخانه غیرمجاز است.
این کتاب را بیش از یک سال و دو ماه پیش یعنی در تاریخ 10 خرداد ماه 1390 برای اخذ مجوز تقدیم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی قم کرده بودم.
درباره برخوردهای صورت گرفته با این کتاب بعداً مفصل خواهم نوشت اما آنچه برای من دردناک است آن است که کتاب بنده در نظام جمهوری اسلامی غیرمجاز اعلام شده است. نظامی که تقید خود نسبت به آن و ارزشهای اصیلش را نسبت به تمام بررسینی که خوانده یا نخوانده* این کتاب را غیر مجاز اعلام کردند بالاتر میدانم.
پی نوشت:
* از بین تمام بررسینی که درباره این کتاب نظر دادند، تنها یک نفر زحمت مطالعهی دقیق کتاب را بر خود هموار کرد. گرچه او نیز کتاب را غیرمجاز دانسته بود اما پولی که بابت مطالعه و بررسی کتاب از وزارت ارشاد می گیرد گوارای وجودش باد.
به نظر من باید مجددا تلاش کنید. از هر راهی که به ذهنتان می رسد فریادتان را برسانید. حکایت آن مورچه ای را که 70 بار دانه از دهانش به زمین افتاد را که خوب می دانید. در نهایت به قول معروف خدا جای حق نشسته است. والله خیرالماکرین
یا حق