مقاله‌ی حاضر بخشی از تحقیق نویسنده درباره‌ی «انقلاب اسلامی در کازرون» است.

مقدمه: یکی از مسایل قابل بررسی در جریان «انقلاب اسلامی ایران» نقش کازرونی‌ها در مبارزات سایر نقاط کشور است. ما در این مقاله تلاش داریم به نقش حجت‌الاسلام والمسلمین بزرگ بنیادی در شهرستان خمین به عنوان محل زندگی حضرت آیت الله خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران بپردازیم.

***

بزرگ بنیادی فرزند محمدحسین در سال 1321 شمسی در محله‌ی فخاران کازرون متولد شد. از پنج سالگی برای آموزش قرآن به مکتب‌خانه رفت. در سن هفت سالگی تحصیلات ابتدایی را در دبستان بازیار کازرون آغاز کرد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی وارد دبیرستان ابواسحق شد و تحصیلات دبیرستانی را تا کلاس نهم ادامه داد. او در سال 1337 تحت تأثیر شخصیت حاج میرزا آقای شیرازی یکی از علمای کازرون تحصیلات حوزوی را نزد سید عبدالرسول مهدوی، سیدمحمد نبوی‌زاده، شیخ عبدالکریم مختاریان و شیخ لطف‌الله توکلی در کازرون آغاز کرد. در سال 1339 برای ادامه‌ی تحصیل به حوزه‌ی علمیه‌ی قم مهاجرت کرد. دروس سطح را نزد اساتیدی چون حضرات آیات محمد فاضل لنکرانی، محمدتقی ستوده، مصطفی اعتمادی، علی مشکینی، صلواتی و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی به پایان رساند. سپس به مدت 15 سال از حوزه درس خارج فقه و اصول حضرات آیات میرزا هاشم آملی، سیدمحمد محقق داماد، سید محمدرضا گلپایگانی، مرتضی حائری، جواد تبریزی و ناصر مکارم شیرازی بهره برد. وی آنگاه به تدریس در حوزه‌ی علمیه‌ی قم مشغول شد. همکاری با مجله‌ی «نسل جوان» در قالب نگارش مقاله برای این نشریه از دیگر فعالیت‌های علمی و فرهنگی اوست.

بنیادی در دوران مبارزات انقلابی به تبلیغ دین، تشکیل کلاس‌ها و جلسات مذهبی و آشنا کردن جوانان با مبانی اسلام و اندیشه‌های امام خمینی(ره) در مناطق مختلف کشور از جمله تهران، اقلید، کازرون، خمین، بوشهر و... پرداخت.
امضای وی پای برخی از اعلامیه‌های حمایت از امام و نهضت روحانیت از جمله اعلامیه‌ی فضلا، روحانیان و علمای حوزه‌ی علمیه‌ی قم خطاب به امیرعباس هویدا ـ نخست وزیر وقت ایران ـ در اعتراض به ادامه‌ی تبعید امام خمینی در تاریخ 30 آبان ماه 1344 موجود است.(1) وی این اعلامیه را با عنوان «الاحقر بزرگ کازرونی» امضا کرده است.(2)
بر اساس برخی اسناد ساواک، پس از آنکه آیت الله خمینی در مهر ماه 1344 از ترکیه به عراق تبعید شد. حجت‌الاسلام والمسلمین بزرگ بنیادی طی مکاتباتی با برخی از دوستان خود ضمن ابراز خرسندی از این انتقال، آن را ادامه‌ی تبعید ایشان قلمداد می‌کند.(3) وی چند ماه بعد؛ در دی ماه 1344 با هماهنگی حج اسلام والمسلمین علی‌اکبر مسعودی خمینی و محمدحسین آل‌طاهر برای فعالیت تبلیغی در ایام ماه مبارک رمضان به شهرستان خمین سفر می‌کند.
او در خمین علاوه بر فعالیت تبلیغی به حمایت و تجلیل از آیت الله خمینی می‌پردازد. از جمله در تاریخ 15 دی ماه 1344 در مراسم ختم باشکوهی که برای بزرگ‌داشت مرحوم آیت الله شهیدی محلاتی ـ از هم‌مباحثه‌های آیت الله بروجردی (ره) ـ برگزار می‌شود، سخنرانی کرده و در آنجا به تجلیل از آیت الله خمینی ‌می‌پردازد.
حجت الاسلام والمسلمین بزرگ بنیادی درباره‌ی این سخنرانی می‌گوید: «یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان مجلس ترحیمی برای آیت الله شهیدی محلاتی در مسجد جامع خمین گذاشتند. من چنین جمعیتی را تا آن روز ندیده بودم. مسجد جامع، خیابان‌ها و بازارهای اطراف مملو از جمعیت بود. اتوبوس‌های متعددی از محلات، از اطراف خمین، از کمره و از عراق برای شرکت در مراسم آمده بودند و سخنران جلسه هم این حقیر بودم. یادم نمی‌رود که آن وقت نام بردن از امام کاملاً ممنوع بود و جرم بسیار سنگینی داشت اما من در آن جلسه شش بار از امام به صراحت با عنوان «حضرت آیت الله العظمی خمینی» نام بردم و هر بار هم این جمعیت سه صلوات فرستادند. یعنی 18 صلوات برای ایشان فرستاده شد.»(4)
در گزارش محرمانه‌ی جمال‌الدین آزاد (فرماندار خمین)(5) خطاب به سروان عزت الله فرتاش (رییس شهربانی خمین) درباره‌ی سخنرانی‌ شیخ بزرگ بنیادی آمده است: «ساعت 9 دیشب لیله 16/10/44 شخصی از بلندگوی مسجد با صدای بسیار بلند و گوش‌خراشی افکار عمومی را بر علیه مصالح عالیه کشور و دستگاه دولت و سیاست دولت، تحریک و ضمناً از اقدامات آقای خمینی تجلیل و سپاس‌گذاری می‌نمود و همچنین آقای پسندیده برادر آقای خمینی را می‌ستود. مثل اینکه نظر نهایی گوینده تشنج منطقه و قیام مردم بر علیه دستگاه دولت بوده است. بدیهی است مأمورین شهربانی و آقای رییس شهربانی بهتر به تمام سخنان گوینده گوش فرا داشته قدغن فرمایند. از نتیجه اقدامی که در این مورد نسبت به شخص محرک و هم‌دستان وی به عمل آورده‌اند، فرمانداری را مستحضر دارند.»(6) فرماندار خمین رونوشتی از این گزارش را نیز برای وزیر کشور ارسال داشته است.(7)
پس از این مکاتبه؛ حجت الاسلام و المسلمین بنیادی دستگیر شده، ابتدا به شهربانی قم و سپس به ساواک اراک منتقل می‌شود. وی در این رابطه می‌گوید: «همان شبی که من سخنرانی کرده بودم، نصف شب مأموران شهربانی آمدند در محل سکونت ما و بنده را دستگیر کردند. ابتدائاً به شهربانی خمین بردند و بعد به ساواک اراک انتقال دادند...(8) روزی که ما را به وسیله‌ی نیروهای شهربانی با ماشین شهربانی به ساواک بردند، فصل سرما و یخ‌بندان بود. یک اتاقی دم در ساواک بود ما را در آن اتاق جا داده بودند. با این‌که بخاری نفتی هم بود اصلاً روشن نکردند و چون اهل جنوب هستم و به سرمای آنجا عادت نداشتم تا صبح از حیث سرما شکنجه شدم. خیلی سرد بود لذا آن شب سرمای شدیدی را تحمل کردم. تقریباً حدود ساعت 8 صبح بود که رییس ساواک آمد و مقداری با من صحبت کرد و من هم به او جواب قاطع دادم. واقعاً با شجاعت تمام در مقابلش ایستادم. زمان زیادی نگذشت؛ دیدم یک آقای روحانی آمد و با رییس ساواک صحبت کرد. من در اتاق مجاور بودم. نام آن روحانی؛ آقای بادکوبه‌ای بود. وقتی من را از خمین دستگیر و به ساواک اراک منتقل می‌کنند، آیت‌الله [سیدمرتضی] پسندیده (ره) ـ برادر حضرت امام [خمینی] که در خمین اقامت داشته و در آنجا زندگی می‌کرد ـ با همین روحانی که نزد دستگاه شخص موجهی بود تماس می‌گیرند که بروید و آقای بنیادی را نجات دهید و نگذارید که مثل شهید [حجت الاسلام والمسلمین سیدکاظم] قریشی بشود. چون... مدتی قبل مرحوم شهید قریشی در همین مسجد جامع منبر رفته بود، او را به ساواک برده بودند و آن‌قدر شلاق زده بودند که مشکل معده پیدا کرده بود و در اثر همان ضربات به شهادت رسید...(9) رمضان سال قبل هم آقای [حجت الاسلام والمسلمین] سید عبدالرسول حجازی را دعوت کرده بودند. ایشان هم دستگیر شده بود و همین آقای بادکوبه‌ای می‌گفتند: "وقتی که من آمدم ایشان را نجات بدهم دیدم در این برف‌ها ایشان را برهنه کرده‌اند و با شلاق دارند می‌زنند." بعد آقای بادکوبه‌ای به من گفت: «شما شانس آوردید که من زود به دادت رسیدم و الا شما هم انواع و اقسام وسائل شکنجه [در انتظارت بود.]» که در همان ساواک نشانم دادند و بنا بود من هم آنجا بروم. ولی دیگر این آقای بادکوبه‌ای آمده بود و یک تعهدی داده بود که من نگهش می‌دارم. ما مدتی که در اراک بودیم، میهمان همین آقای بادکوبه‌ای بودیم فقط روزی یک بار می‌رفتیم ساواک اراک و یک امضا می‌کردیم [تا بدانند] که هنوز ما فرار نکرده‌ایم تا اینکه با تلفن‌هایی که آیت الله پسندیده داشتند، همین آقای بادکوبه‌ای باعث شد که ما رفع حصر شویم. »(10)
بنیادی پس از آن در تاریخ 19 دی ماه 1344 به خمین برگشت. او در این رابطه می‌گوید: «آقای بادکوبه‌ای یک ماشینی دربست کردند و من را به طرف خمین فرستادند. خمینی‌ها نیز استقبال عجیبی از من کردند. البته من چیزی نبودم ولی بخاطر این‌که در رابطه با انقلاب و امام دستگیر شده بودم و این مشکلات برایم پیش آمده بود، مردم قهراً استقبال کردند و مرا به خانه‌ی آیت‌الله پسندیده آوردند. ایشان فرمودند همین جا باش و بیرون نرو چون اگر بیرون بروی شهربانی شما را می‌گیرد ولی اینها جرأت ندارند به خانه‌ی ما بیایند.»(11)
در گزارش محرمانه‌ی «رییس شهربانی» خمین خطاب به «فرماندار» این شهر درباره‌ی بازگشت بنیادی از اراک چنین آمده است: «پیرو گزارش شماره 839/5 ـ 19/10/44 وسیله‌ی اتومبیل سواری شماره 2644ـ22ـ تهران به رانندگی رضایی مراجعت و مستقیماً به دفتر کار آقای سید مرتضی پسندیده (برادر خمینی) وارد و به مأمورین دستور داده شد به علت سوابق مربوطه از موعظه‌ی وی خودداری و کاملاً مراقب(12) اعمال و مراودات(13) او باشند. البته اقدامات بعدی متعاقباً معروض خواهد شد.»(14)
آیت الله پسندیده و برخی دیگر از روحانیان خمین پس از بازگشت حجت الاسلام والمسلمین بنیادی؛ بر برپایی مجدد منبر و موعظه‌‌ی وی اصرار می‌کنند. شهربانی خمین اما از سخنرانی وی ممانعت به عمل می‌آورد. این اقدام شهربانی باعث اعتراض روحانیان خمین و در نتیجه تعطیلی مساجد و منابر این شهر به مدت 24 ساعت و نیز تشویق مردم به تحصن در پست و تلگراف می‌شود.(15)
روحانیان شاخص خمین همچنین در منزل آیت الله پسندیده گرد آمده تا درباره اقدامات بعدی خود تصمیم‌گیری ‌کنند.(16) در قسمتی از گزارش رییس شهربانی خمین به فرماندار این شهر آمده است: «طبق گزارش مأمورین ویژه، شیخ بزرگ بنیادی واعظ در دفتر کار آقای پسندیده بالا ساکن و از لیله‌ی گذشته نماز و روضه‌ی کلیه‌ی مساجد تعطیل و در بین ساعت 19 الی 23 مورخه 20/10/44 آقایان زیر 1. شیخ محمدحسین آل‌طاهر 2. شیخ محمدصادق آل‌طاهر 3. سیدمهدی غضنفری پیش‌نماز 4. شیخ محمد حبیب‌الهی بطور انفرادی به منزل سیدمرتضی پسندیده (برادر خمینی) رفته و در حدود ساعت 23 فرد فرد از منزل خارج و به طرف منازل خود رهسپار و از اینکه برای چه منظور در محل مذکور اجتماع نموده‌اند؛ چون داخل منزل بوده‌اند اطلاعی حاصل نگردید و همچنین برابر گزارش دیگری پسندیده و سایر روحانیون مردم را تحریک که به عنوان شکایت از شهربانی در پست و تلگراف متحصن شوند. بلافاصله به منظور جلوگیری از هرگونه بی‌نظمی و برقراری نظم، پیش‌بینی‌های لازم معمول، ضمناً با توجه به سوابق موجوده گزارش مأمورین ویژه مورد تأیید [است.] زیرا سوابق امر حاکی است جلوس و اعای(17) مرجع تقلید شیعیان از طرف سید روح الله خمینی معروف در قم، برادرش که سیدمرتضی مرقوم باشد، منزل خود را همیشه مرکز جلسات و تحریکات علیه اقدامات دولت اختصاص داده و در ایام مختلف به خصوص ماه‌های محرم و صفر و رمضان هر سال که موقع مناسب‌تر و بیشتر مردم در مساجد اجتماع می‌نمایند، مدت‌ها روحانیون شهر بلکه کسانی که از شهرهای دیگر مثل قم و غیره برای روضه‌خوانی و تبلیغ دین به خمین وارد می‌شوند همه را به منزلش دعوت، ضمن تشکیل کمیسیون، دستورات لازم را در مورد تمرد و سرپیچی از مقررات و ایراد سخنرانی‌ها[ی] خارج از مطالب مذهبی و سیاسی و تحریک آن‌ها علیه مصالح عالیه کشور به آنان تلقین می‌نماید. واعظین نیز به تصور این‌که نامبرده برادر خمینی و دارای قدرت می‌باشد برای اشتهار خود و یا منافع شخصی و شخصاً به علت داشتن روحیه‌ی سرکش دستورات وی را اجرا می‌نمایند چون روحانیون این شهر به خصوص پسندیده اصرار به موعظه‌ی شیخ بنیادی دارد لذا شخص مزبور شدیداً مورد سوءظن اینجانب واقع و نه تنها از موعظه‌اش جلوگیری حتی اعمال [و] مراودات(18)  وی نیز دقیقاً تحت کنترل قرار دارد و با این‌که عده‌ای از اشخاص خود شهر نظیر آقای صابری شهردار و غیره حاضر شده‌اند مبالغی پول جمع‌آوری و به ایشان بپردازند تا این‌که این شهر را ترک و رفع غائله نماید، شیخ مذکور به اشخاص مختلف اظهار داشته گذشته از این‌که ساواک اراک پس از دو ساعت به التزام شفاهی مرا مرخص نمودند حتی اجازه روضه خوانی در خمین را هم فرموده‌اند و به همین جهت مصر در وعظ و سخنرانی در این شهر می‌باشد. با عرض مراتب بالا تصدیق خواهند فرمود که آزادی و مراجعت به خمین ضمن این‌که باعث تحریک وی شده، موجب تحریض و تشویق سایرین و ایجاد تشنج و تعطیل مساجد گردیده است. علی‌ای‌حال جریان از لحاظ استحضار و اتخاذ تدابیر لازم معروض گردید.»(19)
روحانیان خمین در اقدام بعدی خود، در تاریخ 21 دی ماه 1344 با دعوت از مردم ضمن حضور در اداره‌ی پست و تلگراف این شهر به شکایت از رییس شهربانی و رییس کلانتری خمین پرداختند.
سروان عزت الله فرتاش (رییس شهربانی) در قسمتی از گزارش خود به جمال‌الدین آزاد (فرماندار خمین) می‌نویسد: «به استحضار می‌رساند، طبق گزارش مأمورین مربوطه ساعت 12:15 مورخه 21/10/44 مردم در مسجد جامع مشغول نماز بوده چند نفر [از] روحانیون شهر به مسجد وارد [شدند]، شیخ محمدحسین آل‌طاهر با صدای بلند اعلام می‌دارد: مردم ما تصمیم داریم از رییس شهربانی و رییس کلانتری به لحاظ این‌که از موعظه‌ی شیخ بنیادی جلوگیری نموده‌اند شکایت کنیم. آماده شوید، برویم پست و تلگراف در موقع به تبعیت از دستور وی و به سرپرستی سیدمرتضی پسندیده (برادر خمینی) روحانیون شهر به شرح زیر 1ـ محمدحسین آل‌طاهر 2ـ شیخ محمد حبیب‌الهی 3ـ شیخ صدرالدین نجفی 4ـ شیخ محمدصادق آل‌طاهر 5ـ سیدمحمدباقر مبلغ 6ـ سیدمهدی غضنفری پیش‌نماز و عده‌ای از اهالی دهات و چند نفر از اشخاص درجه 4 شهری اجتماعاً در اداره پست و تلگراف حاضر و پس از تسلیم شکواییه، تلگرافی علیه اینجانب و استوار محمدی متصدی کلانتری خارج و بدواً در خیابان، شیخ محمدحسین آل‌طاهر به مردم اعلام کرد: به دستور آقای پسندیده از امشب روضه و نماز جماعت برقرار و در محل دیگری از خیابان نیز خود آقای پسندیده با صدای بلند خطاب به مردم اظهار داشت که ما قصد داشتیم روضه‌خوانی و نماز جماعت را تعطیل کنیم لیکن به واسطه‌ی شب احیا از امشب نماز جماعت و روضه برقرار خواهد بود. در تمام اوقات انتظامات برقرار و اتفاق قابل عرض دیگری نبوده است.»(20)
متن تلگراف شکواییه‌ی روحانیان و جمعی از مردم خمین بدین شرح بود: «جناب آقای وزیر محترم کشور / رونوشت: جناب آقای وزیر محترم دادگستری / رونوشت: جناب آقای سپهبد نصیری / رونوشت: ریاست کل شهربانی تهران / آقایان سروان فرتاش و محمدی رییس شهربانی و رییس کلانتری خمین برخلاف قانون؛ «بنیادی» منبری را به جرم شرکت در مجلس ترحیم مرحوم شهیدی جلب و بازداشت و به سازمان امنیت اراک اعزام، بی‌تقصیری وی در ساواک ثابت و اجازه‌ی مراجعت و ادامه‌ی شغل منبر در خمین دادند. شهربانی خمین توجهی به نظریه‌ی سازمان ننموده او را محاصره و با شدت قصد تبعید دارد. مغرضانه رفتار می‌نماید و چون مطلع گردیده اهالی قصد شکایت به مقامات عالیه دارند، تعداد زیادی پاسبان جلو مساجد برای جلوگیری از رفتن به تلگرافخانه و شکایت تمرکز و اهالی را مرعوب می‌نماید. مراتب را به مقامات قضایی خمین اعلام به عنوان اعتراض به عملیات شهربانی 24 ساعت مساجد و منابر تعطیل، امر فرمایید مطابق موازین قضایی و قانون رسیدگی و با انتقال دو نفر مزبور، اهالی را راحت فرمایند. متأسفانه برای آمدن به تلگراف‌خانه جلو درب تلگراف‌خانه مأموران شهربانی از ورود ممانعت نموده‌اند. انا لله و انا الیه راجعون»(21)

در تاریخ 23 دی ماه 1344 نیز در گزارش «خیلی محرمانه» ساواک از وقایع خمین آمده است: «طبق اطلاع واصله از خمین ساعت 20:15 روز 15/10/44 آقای بزرگ بنیادی واعظ در مسجد جامع خمین ضمن وعظ، بیاناتی بر خلاف مصالح کشور نموده که بلافاصله به شهربانی محل احضار و بنا به تقاضای فرماندار محل به ساواک اراک معرفی می‌گردد و ساواک اراک از نامبرده تعهد اخذ و به وی ابلاغ می‌نماید که به خمین مراجعت کند و خود را به شهربانی معرفی نماید و از طرف شهربانی به تهران اعزام گردد. لیکن واعظ مزبور روز 19/10/44 به خمین مراجعت و اظهار می‌دارد: "ساواک اراک مرا مطلقاً آزاد کرده است." چون به علت عدم صلاحیت  از رفتن به منبر مجدد وی جلوگیری می‌شود، به تحریک سیدمرتضی پسندیده (برادر خمینی) روحانیون خمین از اقامه‌ی نماز در مساجد خودداری و قصد داشته‌اند که درب مساجد را قفل کنند و نیز به تحریک پسندیده عده‌ای از اهالی شکواییه‌ای از رییس شهربانی محل تهیه و تلگرافاً به مقامات مرکز مخابره می‌کنند. از طرف شهربانی محل با گماردن مأمور از قفل زدن به درب مساجد جلوگیری شده و شاکیان پس از خروج از تلگراف‌خانه تشکیل مجدد نمازجماعت را در مساجد اعلام کرده و فعلاً آرامش برقرار [است] و هیچ‌گونه بی‌نظمی نیز مشاهده نشده است.»(22)

جمال‌الدین آزاد (فرماندار خمین) نیز در تاریخ 23 دی ماه 44 نیز گزارش مشابهی به وزیر کشور می‌نویسد. در قسمتی از این گزارش آمده است: «همانطوری که در صورت مجلس تقدیمیه شهربانی خمین در مورد اظهارات آقای بزرگ بنیادی طلبه اعزامی از قم در مسجد جامع خمین مراتب به استحضار رسید و بعد از اعزام نامبرده به ساواک شهرستان اراک و مراجعت نامبرده از آنجا به فاصله‌ی 48 ساعت موجب گردید که آقای پسندیده برادر آقای خمینی از این موضوع سوء‌استفاده نماید بر علیه شهربانی محل دست به اقداماتی زند و با تماسی که اینجانب با ساواک اراک حاصل نموده معلوم گردید طبق دستور اخیر، شهربانی‌ها در این موارد بایستی این قبیل اشخاص را مستقیماً به گروه اطلاعاتی شهربانی کل اعزام و معرفی نمایند و به نامبرده دستور داده شد به محض ورود به خمین خود را به شهربانی معرفی نماید ولی وی مستقیماً به منزل آقای پسندیده رفته و خود را به شهربانی معرفی ننموده و آقای پسندیده هم در مقام حمایت از شخص مذکور برآمده تا آن‌جایی که توسط عوامل خود از دهات عده‌ای را جمع و شخصاً به اتفاق آقایان صدرالدین نجفی ـ سیدمهدی خوانساری غضنفری ـ شیخ محمدحسین آل‌طاهر ـ محمد حبیب‌الهی به تلگراف‌خانه رفته و بر علیه رییس شهربانی و متصدی کلانتری به شکایت واهی مبادرت نموده‌اند که ضمناً قصد تحصن را هم داشته و اینجانب با تدابیر لازم نامبردگان را از این امر منصرف و عواقب وخیم این اقدام را به آنان یادآور شده است که اکنون آرامش و نظم از هر حیث در شهر مستقر می‌باشد...»(23)
وزارت کشور نیز در تاریخ 27 دی ماه طی نامه‌ای به ساواک ضمن اشاره به تلگراف اهالی خمین و شکواییه‌ی آنان، خواستار انجام تحقیقات لازم می‌شود.(24)
مقدم ـ مدیر اداره کل سوم ساواک (25)ـ نیز یک روز بعد، در نامه‌ای به ریاست ساواک استان مرکز[ی] خواستار انجام تحقیقات لازم و اعلام نتایج آن می‌‌گردد.(26)
در نهایت ساواک استان مرکز[ی] در تاریخ 25 بهمن ماه 44 در نامه‌ای به ریاست ساواک و مدیر کل اداره سوم با استناد به گزارش مورخ 25 دی ماه ساواک اراک می‌نویسد: «برابر گزارش شهربانی خمین نامبرده بالا [شیخ بزرگ بنیادی] در تاریخ 19/10/44 پس از مراجعت به آن شهرستان ضمن عدم معرفی خود به شهربانی محل، روحانیون و افراد مخالف را در مورد این‌که وی بی‌گناه بوده و شهربانی بی‌جهت مشارالیه را دستگیر و به ساواک اراک اعزام داشته تحریک و کلیه‌ی روحانیون و افراد مخالف نیز به تبعیت از سخنان وی و با راهنمایی سیدمرتضی پسندیده (برادر خمینی) اعلام جرمی بر علیه شهربانی خمین تهیه و تسلیم دادسرا نموده‌اند و به منظور طرف‌داری از شیخ مورد نظر مدت 24 ساعت هم نماز و روضه‌ی مساجد شهر تعطیل که با اتخاذ تدابیر لازم از طریق شهربانی مربوطه از هرگونه بی‌نظمی جلوگیری و موضوع فیصله یافته است.»(27)
علی‌رغم ادعای ساواک مبنی بر اخذ تعهد از حجت‌الاسلام والمسلمین بنیادی برای معرفی خود به شهربانی خمین؛ وی حتی اکنون نیز ـ پس از گذشت سال‌ها از پیروزی انقلاب اسلامی ـ در گفتگو با نویسنده، وجود چنین تعهدی را انکار می‌کند. البته در صورتی که وجود تعهد ادعا شده را ثابت بدانیم این احتمال وجود دارد که آقای بادکوبه‌ای ـ به عنوان شخصیتی که میان آیت الله پسندیده و ساواک اراک برای آزادی بنیادی نقش‌آفرینی کرد ـ بدون اطلاع بنیادی چنین تعهدی را به ساواک اراک داده باشد.
به هر حال بزرگ بنیادی پس از مراجعت به ساواک تا پایان ماه مبارک رمضان در منزل آیت الله پسندیده ساکن بوده و پس از ماه مبارک به صورت مخفیانه به قم مراجعت می‌کند. وی در قم از سوی ساواک بازداشت و مورد بازجویی قرار می‌گیرد. او خود در این رابطه چنین می‌گوید: «تا آخر ماه رمضان در منزل آیت الله پسندیده، میهمان و مزاحم ایشان بودم. هوا هم خیلی سرد بود. یادم نمی‌رود که با خود آیت الله پسندیده زیر کرسی می‌خوابیدیم. آخر ماه رمضان که شد یک ماشینی پیدا کردند و ما را مخفیانه از طریق اراک به قم فرستادند. بخاطر اینکه مأمورین مترصد بودند که ما را دستگیر کنند؛ از جاده‌ی خمین نرفتیم بلکه دور زدیم و از جاده‌ی اراک رفتیم. با یک ماشین کامپرسی ـ که کسی احتمال ندهد ما داخل آن هستیم ـ به دو راهی اراک رفتیم و از آنجا با یک وسیله‌ی دیگر به قم آمدیم. بعد از یک  ساعت که به قم رسیدیم یک مرتبه دیدیم که مدرسه‌ی خان(28) را محاصره کردند و گفتند آقای بنیادی [کجاست؟] ما هم آمدیم بعد ما را دستگیر کردند و به ساواک قم بردند. در آنجا عکس‌برداری کردند و بیوگرافی برداشتند ولی نه شکنجه کردند نه حبس بلکه فقط پرونده ساختند و عکس گرفتند.(29)
تداوم مبارزه
حجت الاسلام والمسلمین بنیادی پس از آن نیز مبارزات انقلابی خود را ادامه داد و به علت ایراد سخنان سیاسی در منابر خود؛ در کازرون ممنوع المنبر و در بوشهر بازداشت، ممنوع‌المنبر و ممنوع الورود شد.(30) ممنوعیت منبر وی در بوشهر مربوط به سال 1345 است.(31) ساواک در سال 1346 از وی به عنوان یکی از «وعاظ ناراحت و ممنوع المنبر» یاد می‌کند.(32)

بنیادی در ایام اوج‌گیری انقلاب، در اقلید نیز خطابه‌های تندی علیه رژیم ایراد کرد اما به علت همراهی رییس ژاندارمری آن منطقه از تعرض رژیم مصون ماند.(33) او همچنین در جریان مبارزه و از جمله در انتقال برخی اطلاعیه‌های امام خمینی (ره) و سایر انقلابیون از قم به کازرون نقش داشت. وی در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب به کازرون آمده و در کنار برخی دیگر از روحانیان شهرستان در صفوف اول راه‌پیمایان حضور داشت. بررسی تفصیلی نقش وی در مبارزات انقلابی کازرون، بوشهر و اقلید نیازمند فرصتی دیگر است.

پس از پیروزی انقلاب
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف آیة الله ربانی املشی مأموریت یافت تا دفتر حزب جمهوری اسلامی کازرون را راه‌اندازی کند.(34) وی همچنین در راه‌اندازی و مدیریت حوزه‌ی علمیه‌ی آباده با مرحوم حجت الاسلام والمسلمین عباس فرخی همکاری کرد. بنیادی در سال 1358 در پی یک سفر تبلیغی به سپیدان(35) مورد استقبال اهالی آنجا قرار گرفته، در نتیجه به درخواست مردم آن شهر از سوی دفتر امام خمینی (ره) به امامت جمعه‌ی سپیدان منصوب شد و تا سال 1365 این مسئولیت را بر عهده داشت. او در این مدت سازمان تبلیغات اسلامی سپیدان را تأسیس و مدیریت کرد. وی همچنین مصلای نمازجمعه و منزل امام جمعه‌ی سپیدان را احداث و برای راه‌اندازی کارخانه‌ی کبریت سازی سپیدان تلاش کرد.

بزرگ بنیادی همچنین در سال 1363 در حالی که امامت جمعه‌ی سپیدان را بر عهده داشت به دعوت برخی از فعالان سیاسی کازرون در دومین دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه‌ی انتخابیه‌ی کازرون نامزد شده اما موفق به راه‌یابی به مجلس نشد. او از سال 1365 به دعوت حجة الاسلام والمسلمین اسدالله ایمانی(36) به کازرون برگشته و مدیریت حوزه‌ی علمیه‌ی کازرون را بر عهده گرفت. وی به مدت 15 سال مدیریت این حوزه را بر عهده داشت و در تربیت طلاب کازرون نقش مهمی ایفا کرد.

بنیادی همچنین پس از مهاجرت ایمانی به بوشهر در سال 1380 به امامت جمعه‌ی کازرون منصوب شد. او در مدت امامت جمعه‌ی کازرون خدمات فرهنگی متعددی به این شهرستان انجام داد که از جمله می‌توان به اداره‌، تجهیز و تعمیر حوزه علمیه‌ی کازرون، تعمیر ساختمان مکتب الزهرا (س)، تأسیس حوزه علمیه خواهران، تجهیز کتابخانه‌ی حوزه علمیه کازرون، حمایت مادی و معنوی از برخی طرح‌های معرفتی از جمله طرح معراج اندیشه جهت آشنایی دانش‌آموزان نخبه با معارف اسلامی، حمایت از طرح نهضت قرآن‌آموزی، حمایت از طرح آشنایی نوجوانان با نمازجماعت، راه‌اندازی مرکز نشر معارف اسلامی، آغاز بازسازی مصلای نمازجمعه‌، احداث خانه و تأمین وسیله‌ی نقلیه برای شخصیت حقوقی امام جمعه، برگزاری جلسات تفسیر قرآن برای اساتید دانشگاه، جواب‌گویی به مسایل شرعی مردم، کمک به اعزام مبلغ به بخش‌ها و روستاهای مختلف، تلاش در جهت رونق مجالس روضه‌ی اهل بیت (ع)، تلاش برای جلوگیری از تنش‌های سیاسی در شهرستان، کمک به خانواده‌‌ی فقرا، همکاری در برگزاری یادواره‌ی شهدای روحانی شهرستان، برگزاری همایش ائمه‌ی جمعه‌ی‌ استان‌های فارس، کهکیلویه و بویراحمد، بوشهر و چهارمحال بختیاری در کازرون، برگزاری همایش مجریان ستادهای نماز جمعه جنوب کشور در کازرون و... اشاره کرد.

بزرگ بنیادی در سال 1386 به علت بیماری از پذیرش تمدید دوران امامت جمعه‌ی کازرون اجتناب کرد. وی از آن پس به تدریس علوم دینی در حوزه‌ی علمیه‌ی مکتب الصادق (ع) کازرون مشغول شد و همچون گذشته در مسجد مدرسه به اقامه‌ی جماعت و تبلیغ دین پرداخت.

پی نوشت:

1.  اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 191-185

2 .  همان

3 . آیت الله حاج سیدمرتضی پسندیده، (یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج 20)، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، بهار 1380، ص 63.

4 . مصاحبه رضا صنعتی با بزرگ بنیادی، کازرون، جلسه اول، 20 تیر 1386

5 . در گزارش‌هایی از ساواک وی فردی بددهن، عصبانی و اخاذ معرفی شده است. (ر.ک: آیت الله حاج سیدمرتضی پسندیده، پیشین، صص 53-52)

6 . همان،  ص 52.

7 . همان

8 . مصاحبه رضا صنعتی با بزرگ بنیادی، کازرون، جلسه اول، 20 تیر 1386

9 . حجت الاسلام والمسلمین شهید سیدکاظم قریشی پس از آزادی از زندان در اثر آسیب‌های ناشی از شکنجه‌های ساواک در تاریخ 6 مرداد 1344 به شهادت رسید.

10 . مصاحبه رضا صنعتی با بزرگ بنیادی، کازرون، جلسه سوم، 16 آذر 1386

11 . همان

12 . اصل: مراقبت

13. اصل: مراودت

14 . آیت الله حاج سیدمرتضی پسندیده، پیشین،  ص 54.

15 . همان،  صص 57-55

16. همان،  صص 57-56

17 . نامفهوم

18 . اصل: مراودت

19 . آیت الله حاج سیدمرتضی پسندیده، پیشین،  صص 58-56.

20 . همان،  صص 60-59

21 . اسامی افراد ذیل در این تلگراف مشاهده می‌شود: سیدمرتضی پسندیده، صدرالدین نجفی، سیدمهدی خوانساری غضنفری، محمدحسین آل‌طاهر، محمد حبیب‌الهی، حاج محمدحسین رضایی، علی سرمدی، باقر فریدونی نعمتی، ابراهیم جدیدی، غلام‌علی طاهری، محمدحسین شعیبی، عباس براتی، محمدعلی قریشی، سیدمرتضی شاه‌ولایتی، محمود ابوطالبی، حسین هاشمی، مرتضی روشن، قربان‌علی فرجی، محمدنبی قنبری، کریم جدیدی، امین‌الدوله سرمدی، غلام‌حسین مشایخی، حمید رضایی، محمدی، ابراهیم هادی‌زاده، عباس‌قلی پاگردی و عده دیگری در حدود یک‌هزار نفر. (همان،  صص 62-61)

22 . همان،  صص 64-63

23 . همان،  صص 66-65

نامه‌ی فرماندار خمین به وزیر کشور در تاریخ 11 بهمن ماه 44 از سوی وزارت کشور به سازمان امنیت ارسال می‌شود. (همان)

24 . همان،  ص 67

25 . اداره‌ی امنیت داخلی

26 . آیت الله حاج سیدمرتضی پسندیده، پیشین،  ص 68

27 . همان،  ص 69

28 . مدرسه‌ی آیت الله بروجردی مشهور به مدرسه‌ی خان

29 . مصاحبه رضا صنعتی با بزرگ بنیادی، جلسه سوم،  کازرون، 16 آذر 1386

30 . مصاحبه‌های رضا صنعتی با بزرگ بنیادی، جلسه اول: کازرون، 20 تیر ماه 1386 / جلسه دوم: کازرون، 30 مرداد ماه 1386 / جلسه سوم و چهارم: کازرون، 16 آذر 1386 / جلسه پنجم و ششم: کازرون،  16 دی 1386

31 . آیت الله حاج سیدمرتضی پسندیده، پیشین، ص 63.

32. همان

33 . مصاحبه‌های رضا صنعتی با بزرگ بنیادی، جلسه سوم و چهارم: کازرون، 16 آذر 1386

34 . مصاحبه رضا صنعتی با بزرگ بنیادی، جلسه پنجم، کازرون، 16 دی 1386

35 . اردکان فارس

36 . امام جمعه‌ی وقت کازرون


انتشار در شهرسبز + کازرون نما + سایت آیت الله بنیادی