توضیح: به دنبال انتشار نقد اینجانب بر «ویژه نامه‌ی انقلاب اسلامی هفته نامه بیشاپور»، آن نشریه همراه با انتشار نقد مذکور جوابیه‌ای بر آن نگاشته و منتشر کرد. علاوه بر آن؛ متن مفصل‌‌تری را نیز برای بنده ارسال نمود.

 اینجانب بلافاصله پس از انتشار جوابیه‌ی مذکور به آن هفته نامه اعلام کردم که پاسخی را برای انتشار در شماره‌ی بعد هفته نامه ارسال خواهم داشت (تا فضای لازم برای انتشار آن را در نظر بگیرند) پاسخ را دو روز بعد نگاشته و برای آنها ارسال کردم. همچنین پاسخی به متن مفصل‌تر آنان نوشتم که برای مطالعه‌ی مسئولان آن نشریه ارسال شد.

 امروز منتظر انتشار جوابیه در هفته نامه بودم که سردبیر محترم آن نشریه با ارسال پیامکی اعلام کرد که پاسخ را هفته‌ی دیگر منتشر خواهند کرد!

 از آنجا که پاسخ مذکور؛ در پایان مهلت قانونی آن هفته‌نامه و با فاصله‌ی دو هفته از انتشار اصل مطلب منتشر خواهد شد، تصمیم گرفتم پیش از انتشار در هفته نامه‌ی مذکور، گزارش کاملی از روند این گفتگو را در وبلاگ شخصی خود منتشر کنم.

 این البته به معنای نادیده گرفتم حق خود و خوانندگان آن نشریه برای انتشار پاسخ در نشریه‌ی مذکور نیست و برای تحقق این حق باید یک هفته‌ی دیگر صبر کرد.

 ضمناً شایسته است به این مطلب اشاره کنم که از نظر بنده؛ انتشار متن مفصل‌تر آن هفته نامه و پاسخ بنده به آن (البته در صورت استقبال هفته نامه بیشاپور) بلامانع است و اگر مشکلاتی چون مفصل بودن آنها مانع از انتشار در هفته نامه است، چنین معذوریتی در فضای اینترنت وجود نخواهد داشت.

 ***

 پیش از مطالعه توصیه می‌کنم تصویر صفحه مورد نظر از ویژه‌نامه بیشاپور را از اینجا (کلیک کنید) ببینید.

 همچنین نقد بنده بر ویژه نامه مذکور را نیز در اینجا (کلیک کنید) بخوانید.

 جوابیه‌ی هفته نامه بیشاپور

به دنبال انتشار ویژه‌نامه‌ی انقلاب اسلامی در کازرون که به عنوان ضمیمه شماره 340 هفته نامه بیشاپور منتشر شد، نقطه‌نظرهای متعددی از سوی مخاطبان گرامی به دفتر تحریریه ارسال شد. از میان بازخوردهای دریافتی، نقد آقای صعتی و اصرار ایشان بر انتشار این نقد، باعث شد تا صمیمانه ضمن تشکر از این جوان گرامی، ضمن توضیح کوتاهی در خصوص برخی خلط مبحث‌هایی که ظاهراً برای ایشان ایجاد گردیده، نوشتارشان را منتشر نماییم.

 با هدف راهنمایی هرچه بیشتر این جوان محترم توضیحات مبسوطی در خصوص برخی برداشت‌های بعضاً شتابزده و اشتباهاتشان برای ایشان ارسال گردید و در اینجا فقط چند نکته‌ی کوتاه و گزیده یادآور می‌شود که البته برای اشخاصی که روزهای انقلاب کازرون را به یاد دارند، نیاز به یادآوری همین نکات هم نیست.

 - با توجه ارتباط بسیار نزدیک انجمن امور دینی و انجمن حجتیه، تعجب‌آور نیست که برخی از پیشکسوتان و یا افراد کهنسال، انجمن امور دینی را همان انجمن حجتیه بنامند.

 _ آقای نیکخواه در متن اظهارات خود از یک نفر به عنوان لیدر نام نبرده است و از چند نفر نام برده‌اند.

 _ هفته نامه بیشاپور مصاحبه ای با جناب حاج اسماعیل مختاری انجام نداده است. منظور شما حاج یدالله مختاری بوده است که در اینجا اشتباه شما تصحیح می گردد.

 - ندیدن برخی از منابع معتبر از سوی شما، دلیل بر این نمی‌شود که شما برخی از اسناد ندیده را منکر شوید. لطفا بیشتر تحقیق کنید.

 - نقل قولی از سوی آقای مطهری­زاده کرده­اید که یادآور می‌شود آن مورد در خصوص اظهار نظر آقای طاهری پیرامون جریانی بود که ایشان نه در شکل­گیری آن نقشی داشتند و نه در شرایط سنی که بتوانند جزییات مناسبی از آن واقعه را به یادآورند. حال استفاده از این نقل قول برای به چالش کشیدن اظهارات برخی از انقلابیونی که خود در جریان انقلاب بوده و در شکل­گیری آن نقش داشته­اند، چندان موجه به نظر نمی­رسد و هدف شما از بیان چنین استدلالی مشخص نیست.

 - در بخش اسنادی ویژه نامه هفته نامه بیشاپور، هدف ارایه یک تصویر کلی از مبارزات مردم کازرون بوده که در اسناد مختلف انعکاس داده شده است و نه ارایه یک تصویر تخصصی و جزیی‌نگاری و ارایه پاورقی‌های طویل؛ که این موارد مربوط به حوزه‌ی پژوهش و تاریخ‌نگاری است و از حوصله و ظرفیت خوانشی خوانندگان نشریات خارج است.

 - در پایان یادآور می‌شود هر کسی که الفبای تاریخ‌نگاری را آموخته باشد می‌داند که « تاریخ نگاری شفاهی یعنی این که مورخ روایات مختلف راویان را همراه با اسناد تطبیق داده و پس از پالایش و بررسی، خود دست به تحلیل زده و یک متن تاریخی معنادار ارائه  کند» و ما مصرانه به دنبال انتشار صحبت‌های ناگفته و اظهارات تازه‌ای از فضای انقلاب اسلامی هستیم که طی سال‌های گذشته در سینه‌های انقلابیون محفوظ مانده و کمتر فرصت بیان آنها فراهم آمده و انتشار مجموعه گفته‌های تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی کازرون، حرکتی است در این راستا. هرچند که عده‌ای این را برنتابند.

 ضمناً مخاطب قسمتی از انتقادات شما جناب مطهری‌زاده بود که حق وی برای دادن پاسخ به شما و انتشار آن در هفته نامه محفوظ خواهد بود.

پاسخی به جوابیه هفته نامه بیشاپور

پیرو انتشار نقد اینجانب بر ویژه‌نامه‌ی انقلاب اسلامی هفته نامه بیشاپور و پاسخ آن هفته نامه [در تاریخ 30 بهمن 91، شماره 342] نکاتی به عرض می‌رسد.

 1. متأسفانه این هفته نامه‌؛ مقدمه‌ی نقد بنده را حذف کرده است. در این مقدمه‌ چنین آمده بود: «ضمن تقدیر از توجه آن هفته‌نامه به مقولات مهم و ارزشمندی چون تاریخ انقلاب اسلامی در کازرون و اختصاص ویژه‌نامه‌ای شکیل برای این موضوع [در تاریخ 16 بهمن 1391، شماره 340] که قطعاً همراه با صرف وقت، انرژی و هزینه‌ی قابل توجه است، نکاتی را خدمتتان عرض می‌کنم.»

 انتشار این مقدمه از آن جهت برای بنده اهمیت داشت که معتقدم حتی در نقد یا پاسخ به مطالب دیگران می‌بایست ادب اسلامی و احترام شخصیت آنان را مراعات کرده، زحمات و تلاش‌هایشان را نادیده نگرفت. نمی‌دانم چرا این روش و مقدمه از سوی آن هفته نامه بی‌اهمیت تلقی شده است.

 2. هفته نامه‌ی بیشاپور مدعی شده است که اینجانب بر انتشار نقد خود اصرار داشته‌ام درباره این ادعا نیز نکات زیر را بیان می‌دارم:

 1ـ2. بنده نقد را برای انتشار نوشته‌ام نه برای بایگانی.

 2ـ2. اصرار بر انتشار زمانی تصور می‌شود که نشریه‌ای قصد چاپ نقدی را نداشته باشد.

 3ـ2. نویسنده‌ی نقد شخصی نیست که دسترسی به هیچ رسانه‌ای نداشته باشد تا برای انتشار نقد خود اصرار کند. رسانه‌هایی وجود داشتند که آماده‌ی انتشار نقد مذکور بودند. برخی از این رسانه‌ها از بیشاپور نیز پرمخاطب‌ترند.

 4ـ2. بنده ترجیح می‌دادم نقد را در همان نشریه‌ای منتشر کنم که اصل مطلب در آن منتشر شده است اما چون از طرف سردبیر بیشاپور اعلام شد که نقد مذکور با فاصله‌ی دو هفته از انتشار اصل مطلب منتشر خواهد شد، تصمیم گرفتم که نقد را برای انتشار به رسانه‌ی دیگری بسپارم اما سردبیر بیشاپور با بیان محذورات آن نشریه، بنده را قانع کرد که از ارسال نقد خود به نشریه‌ای دیگر خودداری کنم. این تمام آن چیزی بود که بیشاپور از آن به اصرار بنده در انتشار نقد تعبیر کرده است.

 3. توضیحات مجدد بیشاپور درباره‌ی انجمن امور دینی کازرون چیزی جز فرافکنی نبود.

 1ـ3. بنده در نقد خود نه تنها منکر ارتباط انجمن امورد دینی با انجمن حجتیه نشده‌ام بلکه حتی صریحاً نوشته‌ام: «از لحاظ تشکیلاتی وابسته به مجموعه‌ای بود که از آن به انجمن حجتیه یاد می‌شود»

  2ـ3. آنچه مورد اعتراض بنده واقع شده‌، آن است که مصاحبه شونده‌ی محترم نه تنها به این مسأله اشاره نکرده که بسیاری از مبارزان انقلابی کازرون از انجمن حجتیه به عنوان پوششی برای مبارزه استفاده می‌کردند بلکه پس از نام بردن از برخی از آنها به نوعی آنان را مخالف مبارزه نیز نامیده است. آنجا که می‌گوید: «فعالیت اینها بیشتر در زمینه تدریس قرآن، نماز و مسایل مذهبی و مبارزه با بهاییت به خصوص در روستاهای نورآباد بود. بنده در بعضی از موارد از خلاف‌های شاه به خصوص اصلاحات ارضی صحبت می‌کردم و به من "سپتامبر سیاه" می‌گفتند.»

 3ـ3. در کدام فرهنگ لغت یا در اصلاح رایج کدام قوم و جمعیت؛ به تعداد زیادی از اعضای یک مجموعه «لیدر» می‌گویند؟! لیدر یک نفر است نه بیش از 10 نفر! لیدر رهبر فکری یک مجموعه است.

 4ـ3. از تصحیح اشتباه ناخواسته‌ی بنده در ذکر نام کوچک آقای مختاری سپاس‌گذارم. به هر حال حاج یدالله مختاری نیز یکی از «برادران مختاری» است که در هفته نامه‌ی بیشاپور به عدم همراهی با قیام متهم شده‌اند.  

 4. در تعریف اقتباسی شما از تاریخ شفاهی آمده است: «تاریخ نگاری شفاهی یعنی این که مورخ روایات مختلف راویان را همراه با اسناد تطبیق داده و پس از پالایش و بررسی، خود دست به تحلیل زده و یک متن تاریخی معنادار ارائه  کند.» اتفاقاً حرف بنده با شما نیز دقیقاً همین نکته است. شما می‌بایست «پس از پالایش و بررسی» دست به «تحلیل» زده و «یک متن تاریخی معنادار» ارائه دهید نه آنکه قبل از پالایش و بررسی به انتشار «روایات مختلف راویان» اقدام کنید!

 5. درباره‌ی پاسخ شما به اشکال مربوط به نامه‌ی امام خمینی به مرحوم پیشوا موارد زیر قابل ذکر است:

 1ـ5. در پاسخ امام خمینی عبارتی حاکی از آن که وجوه ارسالی برای طلاب بوده است، وجود ندارد. حتی اگر یقین کنیم پول ارسالی از وجوه شرعیه بوده نیز؛ وجوهات شرعی لزوماً صرف طلاب نمی‌شود. این مرجع تقلید است که درباره‌ی کیفیت هزینه کردن وجوه شرعی تصمیم می‌گیرد نه مقلد یا وکیل آن مرجع!

 2ـ5. در کتاب «قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک» که این سند و برخی دیگر از اسناد منتشر شده در ویژه‌نامه‌ی بیشاپور در آن موجود است نیز هیچ اشاره‌ای مبنی بر عبارت بکار رفته از سوی شما وجود ندارد.

 3ـ5. شما ادعا کرده‌اید که عبارت مورد نظرتان در برخی از کتاب‌های معتبر موجود است. روش علمی بحث آن است که برای اثبات ادعای خود حداقل از یک کتاب معتبر نام ببرید.

 4ـ5. حتی اگر کتابی عبارت بکار رفته از سوی شما را در توضیح آن سند اضافه کرده باشد کار وی نزد اهل فن ناشی از بی‌دقتی نویسنده یا گردآورنده‌ی کتاب تلقی خواهد شد. فرض کنید شما کتابی نوشتید و همین عبارت را در کتاب خود در توضیح این نامه منتشر کردید؛ آیا دیگران می‌توانند با استناد به کتاب شما ادعا کنند که چون این عبارت در فلان کتاب بکار رفته پس نقل آن صحیح است؟!

 6. بنده در هیچ قسمتی از نقد خود ننوشته‌ام که آن هفته نامه‌ می‌بایست برای مطالب خود پاورقی‌های طویل ارائه کند! بلکه اموری چون ذکر منبع صدور سند از ابتدایی‌ترین اصول انتشار اسناد تاریخی است. اگر چنین کاری لازم نبود پس چرا در همین نشریه منبع صدور برخی از اسناد به تفصیل (حتی با ذکر اسامی اشخاص یا مراکزی که رونوشت سند برای آنها ارسال گردیده) منتشر شده است؟!

 توقع بنده از شما رعایت تمام اصول پژوهشی در نشریه‌تان نیست بلکه رعایت حداقل‌های لازم است. درباره‌ی برخی از این اصول در نامه‌ای که فعلاً نیازی به انتشار آن نیست، تذکراتی را بیان خواهم داشت. اما توصیه می‌شود آن هفته نامه نیز تکلیف خود را با خوانندگان خویش مشخص کند و به آنها توضیح دهد که در صفحه‌ی تاریخ آن نشریه تا چه حد از اصول علمی تبعیت می‌شود. مثلاً آیا انتشار متن کامل یا قسمت‌هایی از مطالب دیگران ـ بدون ذکر منبع اصلی ـ در این نشریه امری عادی است یا قرار است حقوق معنوی دیگران رعایت شود؟ متأسفانه لیست بلندی در این رابطه وجود دارد که در صورت اعلام آمادگی آن هفته نامه جهت انتشار، قابل ارائه است. این در حالی است که شما حتی انتشار مطالب هفته‌نامه‌تان را ـ ولو با ذکر منبع ـ منوط به اخذ مجوز رسمی کرده‌اید! آنچه را برای خود نمی‌پسندی برای دیگران نیز نپسند!

 7. در پایان بار دیگر بر این نکته تأکید می‌کنم که حساسیت بنده ناشی از نگرانی نسبت به روشی است که تاریخ درخشان کازرون را به تاریخی مشوش و پرتناقض تبدیل خواهد کرد والا اگر کاری هوشمندانه، دقیق و ارزشمند درباره‌ی تاریخ انقلاب اسلامی در کازرون صورت گیرد چه بسا موجبات استفاده‌ی محققان از نتایج تلاش‌های صورت گرفته را نیز فراهم آورد.

موفق باشید

رضا صنعتی

2 اسفند 1391