در شماره 422 از نشریه طلوع (به تاریخ 5/11/1382) مقاله‌ای با عنوان «جایگاه زن و حقوق اجتماعی او» درج شد که متضمن نارسایی‌های علمی بود. متن حاضر پاسخی است به برخی پرسش‌ها و شبهات مطرح شده در آن نوشتار که در همان زمان در ماهنامه «شهر سبز» منتشر شد.

نویسنده‌ی مقاله‌ی مذکور مدعی شده است که:

« ادله‌ی زنان مسلمان جهت رفع تبعیض، قرآن بوده که مرد و زن را از لحاظ خلقت از یک جنس و از لحاظ گوهر انسانی یکی می‌داند و بجز این‌که تقدمی در آفرینش برای مرد قائل است و خلقت زن را متأخر از خلقت مرد می‌داند تفاوتی بین آنها ذکر نکرده است.»

آنگاه ضمن اشاره به حکم حد سارق [قطع دست] و اشتراک این حکم بین زن و مرد سئوال کرده است

«چرا زن و مرد را [در] مجازات یکسان می‌داند ولی در دادن حقوق و بر‌خورداری از مزایای اجتماعی و انسانی میان آن دو تبعیض و تفاوت باشد؟»

در رابطه با این نوشتار تذکر نکات ذیل لازم است؛

الف ـ آیه‌ی شریفه «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها»(1) این نظریه که زن موجودی غیر از مرد است را نفی می‌کند و بر این مسئله تأکید دارد که زن از جنس مرد آفریده شده است .

ب ـ همچنان که نویسنده‌ی مذکور اشاره کرده‌اند، دین مبین اسلام زن و مرد را از نظر ارزش‌های مادی و معنوی به یک چشم نگریسته است، اما به این مسئله توجه نشده است که «برابری حقوق زن و مرد از نظر ارزش‌های مادی و معنوی یک چیز است و همانندی و هم شکلی و همسانی [حقوق و تکالیف زن و مرد] چیز دیگر»(2) لذا اسلام مسئله‌ی اول را پذیرفته اما مسئله‌ی دوم را نمی‌پذیرد.

ج ـ برخلاف ادعای نویسنده، در قرآن مجید تفاوت‌های متعددی میان زن و مرد ذکر شده است: آیه‌ی 24 از سوره نساء «الرّجال قوّامون علی النساء» مرد را سرپست زن معرفی کرده است. آیات 109 از سوره یوسف، 23 از سوره نحل و 7 از سوره انبیاء نبوت را مختص مردان می‌داند. آیه 282 از سوره بقره نیز شهادت و گواهی دو زن را هم‌طراز شهادت و گواهی یک مرد می‌داند: «واستشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم‌یکونا رجلین فرجل و امراتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احداهما فتذکر احداهما الاخری.»(3)در آیه 11 از سوره مبارکه نساء «للذّکر مثل حظّ الانثیین » سهم الارث مرد دو برابر سهم زن ذکر شده است. طبق آیات متعدد قرآن(4)حق طلاق مخصوص مرد است و ... البته تفاوت‌های دیگری نیز در روایات ائمه معصومین(ع) ذکر شده است که به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها صرف نظر می‌کنیم.

د ـ برخلاف ادعای نویسنده، زن و مرد در همه‌ی مجازات‌ها یکسان نیستند، بلکه در برخی از مجازات‌ها مثل حد سرقت و زنا یکسان هستند ولی در برخی دیگر متفاوتند (و بلکه مجازات زنان کمتر از مردان است) به عنوان مثال مجازات مرتد فطری برای زنان به مراتب آسان‌تر از مردان است. مرتد فطری را اگر مرد باشد اعدام می‌کنند و توبه‌اش را نمی‌پذیرند ولی در صورت زن بودن او را اعدام نمی‌کنند (مجازات‌های دیگری برای او در نظر گرفته شده است) و در صورت توبه کردن‌، توبه‌اش را می‌پذیرند.

ه ـ در پاسخ به این پرسش نویسنده که «‌چرا میان زن و مرد در دادن حقوق و مزایای اجتماعی و انسانی تفاوت و تبعیض وجود دارد؟» نیز باید به مطالب زیر اشاره کرد:

1- زن و مرد در بسیاری از حقوق با هم مشترکند که از آن جمله می‌توان به استقلال اقتصادی و سیاسی زن اشاره کرد. آری بسیاری از حقوق اجتماعی بلکه غالب حقوق اجتماعی میان زن و مرد مشترک است.

2- اگر میان زن و مرد از نظر حقوقی تفاوت‌هایی وجود دارد ناشی از تفاوت‌های تکوینی [خدادادی] آن دو است. مرد و زن در آفرینش از نظر جسمی و روحی دارای تفاوت‌های متعددی هستند. این تفاوت‌ها که اموری چون تفاوت‌های فیزیولوژی و آناتومی بدن زن و مرد‌، کمتر بودن نیروی بدن زن نسبت به مرد‌، برخورداری زن از عواطف، انفعالات و احساسات بیشتر، میل زن به مورد حمایت قرار گرفتن و نیاز او به تکیه‌گاه و میل مرد به حمایت کردن و... را شامل می‌شود باعث شده است تا زن در برخی از حقوق و تکالیف با مرد متفاوت باشد.

3- همیشه قوانین و مقررات عمومی با درنظر گرفتن غالب افراد جامعه، وضع می‌گردد لذا ممکن است که مثلا زنی از نظر توان جسمی و روحی از بسیاری از مردها تواناتر هم باشد اما قوانین با در نظر گرفتن وضعیت غالب افراد وضع می‌شود.

4- خداوند متعال در آیه‌ی 228 از سوره مبارکه بقره می‌فرماید: «ولهنّ مثل الذی علیهنّ بالمعروف و للرجال علیهن درجة» (و برای زنان، همانند وظایفی که بر دوش آن‌هاست حقوق شایسته‌ای قرار داده شده و مردان بر آنان برتری دارند.) آیت الله مصباح یزدی در توضیح این آیه‌ی شریفه می‌گوید:

«دقتی که اینجا باید به کار برد، این است که متعادل بودن حقوق و تکالیف زنان و متوازی بودن حقوق و تکالیف مردان یک چیز است و تساوی و هم رتبه بودن زن و مرد [در حقوق و تکالیف] چیز دیگر. قرآن کریم اولی را می‌پذیرد و دومی را رد می‌کند. جمله‌ی نخست آیه [ولهن مثل الذی علیهنّ بالمعروف] بر پذیرش مطلب اول و جمله‌ی دوم [وللرجال علیهنّ درجة] بر رد مطلب دوم دلالت دارد. اگر به مقتضای نیروها و توانایی‌های بیشتری که مرد به طور تکوینی [خدادادی] داراست، تکالیف و مسئولیت‌های سنگین‌تری بر عهده‌اش گذاشته شود در بخش تکلیف بر او ستمی نشده است. حال اگر به ازای این تکالیف و مسئولیت‌ها، حقوق و مزایای بیشتری برایش معین شود، باز هم بدون شک در مقام تکلیف، بر او ستمی نرفته؛ زیرا تعادل میان حقوق و تکالیف او رعایت شده است. از سوی دیگر به زن نیز ظلمی نشده است اگر بنا به اقتضای توانایی کمتر او، تکالیف سبک‌تری از وی بخواهند و متناسب با این تکالیف، حقوق کمتری برایش تعیین کنند. تا اینجا مطلب روشن است؛ اما اگر حقوق بیشتر مرد با اختیارهای کمتر زن مقایسه شود، ممکن است توهم شود که به زن ظلم شده است، در حالی که اگر حقوق و اختیارهای مرد بیشتر نمی‌بود (با توجه به اصل تعادل میان حقوق با تکالیف و تکالیف با توانایی‌ها) در آن صورت به مرد ستم شده بود؛ پس برتری مرد بر زن در مقام تشریع ظلم نیست بلکه عین عدل است.»(5)

-5  در برخی از موارد نیز زنان از حقوق بیشتری نسبت به مردان برخوردارند به عنوان مثال خداوند متعال در آیه‌ی 15 از سوره‌ی مبارکه‌ی احقاف بعد از سفارش انسان به احسان در حق پدر و مادر، به سختی‌هایی که مادر در دوران حاملگی‌ها، وضع حمل و شیردهی متحمل می‌شود اشاره می‌کند که دلیلی بر بیشتر بودن حقوق مادر بر فرزند نسبت به حقوق پدر بر فرزند است.

و) دین مبین اسلام در مقام تکلیف تخفیف‌های متعددی را برای زنان قائل شده است که از آن جمله می‌توان به اموری چون عدم وجوب پرداخت هزینه‌های زندگی مشترک با شوهر و عدم وجوب پرداخت نفقه فرزندان بر زن (این دو تکلیف حتی در صورت برخورداری زن از توانایی مالی از او برداشته شده است)، عدم وجوب جهاد ابتدایی بر زنان، تقدم مردان بر زنان در جهاد دفاعی، عدم وجوب نماز و روزه در دوران قاعدگی، عدم وجوب قضای نمازهایی که در دوران قاعدگی خوانده نشده است و اشاره کرد.

در پایان این نوشتار نویسنده‌ی مقاله‌ی مذکور را به خودداری از اظهارنظر در اموری که فاقد صلاحیت علمی در آن است و تحقیق و مطالعه‌ی بیشتر و نشریه‌ی طلوع را نیز بار دیگر به رعایت حساسیت‌های دینی جامعه‌ی اسلامی و اجتناب از شبهه‌افکنی در اعتقادات دینی توصیه می‌کنم.                           

رضا صنعتی

14/11/82

پی‌نوشت:

[1]. سوره نساء: آیه 1: «ای مردم! از پروردگارتان که شما را از یک تن آفرید و همسر او را از او آفرید بترسید.»

2. شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام: ص 16

3-  «و دو نفر از مردان [عادل] خود را [بر این حق] شاهد بگیرید و اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند انتخاب کنید [و این دو زن را با هم شاهد قرار دهید] تا اگر یکی انحراف یافت دیگری به او یاری کند.»

4- آیات متعددی از قرآن مجید بر این معنا دلالت دارد از جمله آیات 231و232و 236 از سوره مبارکه بقره.

5-  آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، جلد پنجم ( حقوق زن در قرآن)، صفحه 27 الی 28