آیت الله خامنه‌ای در هفدهم خرداد ماه 1396 با مختل ارزیابی کردن دستگاه‌های مرکزی فکر، فرهنگ و سیاست از نیروهای وفادار به انقلاب خواست تا «آتش به اختیار» عمل کنند.

به کارگیری این تعبیرِ نظامی، سوء برداشت‌هایی را در میان برخی اقشار فراهم آورد؛ لذا حدود بیست روز بعد در تاریخ پنجم تیر ماه صریحاً اعلام داشتند که منظورشان از تعبیر آتش به اختیار، انجامِ کارِ فرهنگی خودجوش و تمیز است:

«از جمله‌ی کارهای مهم، کارهای فرهنگی است؛ ما خُلل و فُرج فرهنگی زیاد داریم؛ جاهایی که نفوذگاه دشمن است ازلحاظ فرهنگی، بسیار است؛ این را، هم مجموعه‌های مسئول دولتی، هم مجموعه‌های گسترده‌ی عظیم مردمی موظّفند که انجام بدهند. آتش‌به‌اختیار به معنی کار فرهنگی خودجوش و تمیز است؛ آنچه ما گفتیم معنایش این است که در تمام کشور، جوانها و صاحبان اندیشه و فکر، صاحبان همت، خودشان با ابتکار خودشان، کار را - کارهای فرهنگی را - پیش ببرند، منافذ فرهنگی را بشناسند و در مقابل آنها، کار انجام بدهند؛ آتش‌به‌اختیار، به معنای بی‌‌قانونی و فحاشی و طلبکار کردن مدّعیانِ‌ پوچ‌اندیش و مدیون کردن جریان انقلابی کشور نیست. نیروهای انقلابی بیش از همه باید مراقب نظم کشور، مراقب آرامش کشور، مراقب عدم سوءاستفاده‌ی دشمنان از وضعیّت کشور، و مراقب حفظ قوانین [باشند]؛ این مراقبتها در درجه‌ی اوّل متوجّه به نیروهای انقلاب است که دلسوزند، علاقه‌مندند و مایلند که کشور به سمت هدفهای خود حرکت بکند.»

این توضیحات صریح و روشنگرانه راه را بر هرگونه تفسیر غلط از تعبیر آتش به اختیار بست و صاحبان اندیشه، فکر، همت و همۀ نیروهای وفادار به انقلاب را با این مطالبۀ جدی مواجه کرد که «آتش به اختیارت کو؟!».

اکنون دیگر از کسی پذیرفته نیست که تنها به نقد عملکرد دیگران و یا خدای ناخواسته فحاشی و تخریب این و آن روی آورند. بلکه  هرکس باید به گزارش عملکرد خود در انجام «کار فرهنگی خودجوش و تمیز» بپردازد. شاید در آن صورت تعریف ما از مصادیق نیروهای وفادار به انقلاب و ولایت فقیه عوض شود.