جناب آقای مطهریزاده
مدیر مسئول محترم هفته نامه بیشاپور
با سلام
ضمن تقدیر از توجه آن هفتهنامه به مقولات مهم و ارزشمندی چون «تاریخ انقلاب اسلامی در کازرون» و اختصاص ویژهنامهای شکیل برای این موضوع [در تاریخ 16 بهمن 1391، شماره 340] که قطعاً همراه با صرف وقت، انرژی و هزینهی قابل توجه است، نکاتی را خدمتتان عرض میکنم.
نکاتی درباره تاریخ شفاهی
1. بررسی موضوع انقلاب اسلامی ـ خصوصاً در عرصهی تاریخ شفاهی ـ در کنار اهمیت و ارزشمندی آن دارای حساسیت ویژه و فوقالعادهای است. این حساسیت بخصوص در شهرهایی چون کازرون که اشخاص مختلف با گرایشها و سلایق گوناگون و در مواردی به صورت مخفی و بدون اطلاع بخش دیگری از انقلابیون درگیر مبارزه بودهاند، اهمیتی مضاعف مییابد.
2. اختلافات فکری و سیاسی ایجاد شده پس از پیروزی انقلاب که بعضاً تبدیل به دلخوری یا دشمنی و کینهی برخی از مبارزان با یکدیگر شده است، در مواردی باعث خودسانسوری و یا تحریف واقعیات در بیان خاطرات از سوی برخی از انقلابیون است.
3. ضعف حافظه یکی دیگر از آسیبهای احتمالی است که متوجه انقلابیونی است که پس از گذشت بیش از سه دهه به بیان خاطرات خود میپردازند.
4. در نقل خاطرات، افراد به صورت طبیعی به بیان نقش خود و یا موضوعات و حوادثی که شخصاً درگیر آن بودهاند، روی میآورند. این مسأله گاهی باعث اغراقگویی و در مواردی باعث نقل خاطرات شنیده شده توسط راوی ـ بدون حضور مستقیم در آنها ـ میشود که عدم توجه به این مسأله میتواند آسیبهایی را به دنبال داشته باشد.
5. بیشک یکی از مهمترین عوامل پیروزی انقلاب حضور اکثریت مردم در جریان مبارزات بوده است. با این نگاه اکثریت مردم را میتوان جزو انقلابیون دانست اما چه کسی میتواند مدعی شود که نقش و اثرگذاری همه در یک سطح بوده است؟ طبقهبندی نکردن مبارزان و عدم رعایت اولویت بندی در معرفی افراد به عنوان مبارز و انقلابی (بخصوص در زمانیکه بسیاری از افراد محوری انقلاب در قید حیات هستند) و انتشار مصاحبه یا خاطرات آنها بدون توجه به این مسأله، باعث تشویش در تاریخ شهرستان خواهد شد.
6. مهمتر از همهی مسائل مذکور رعایت اصول تاریخ شفاهی و ویرایش علمی مصاحبهها قبل از انتشار آنهاست. این مسأله البته نیازمند تسلط اجمالی بر تاریخ انقلاب اسلامی در سطح کشور و شهرستان، موضوعات مطرح شده توسط راوی و شناخت قابل قبول از افراد، جریانها، گرایشها و مواضع آنها و دخالت ندادن گرایشهای احتمالی مصاحبهگر یا ناشر (نشریه، کتاب و...) است.
7. آنچه گفته شد البته بدان معنا نیست که سطح یک مصاحبهی تاریخی حتماً میبایست در حدی باشد که هیچگونه نقد علمی بر آن وارد نباشد بلکه بدان معناست که یک مصاحبه پیش از انتشار میبایست در سطح قابل قبولی از وزن علمی و تاریخی قرار داشته باشد و یا اشکالات آن به صورت مشخص همزمان با انتشار از سوی ناشر آن یادآوری شود.
برخی اشکالات ویژهنامه در بخش تاریخ شفاهی
اینجانب با اتکا به مطالعات خود در تاریخ و اسناد «انقلاب اسلامی در کازرون» و انجام مصاحبههای فراوان با بسیاری از انقلابیون شاخص کازرون (با گرایشها و سلایق مختلف) معتقدم در ویژهنامهی آن هفتهنامه علیرغم تلاش خیرخواهانهای که صورت گرفته، به بسیاری از نکات مذکور توجه نشده است. این در حالی است که ادعا شده است: «قواعد و اصول معمول در خصوص پژوهشهای مرتبط با خاطرات شفاهی لحاظ خواهد شد.»
در ادامه به چند نمونه از این اشکالات سبکی و تاریخی اشاره میشود:
1. هر کس با الفبای تاریخنگاری آشنا باشد برای مصاحبه با افراد مجهولالهویه ارزش تاریخی قائل نخواهد بود و مصاحبه با آنها را در شمار تاریخ شفاهی قابل استناد قلمداد نخواهد کرد. فرض کنیم آقای م.ع.ن از مبارزان طراز اول کازرون باشد که به دلیل کوچکنفسی حاضر به ذکر نام خود نیست اما آیا این مسأله مجوز آن میشود که بدون ذکر نام کامل او، خاطرات وی به عنوان تاریخ شفاهی کازرون منتشر شود؟! از جمله مهمترین ملاکهایی که به یک نقل شفاهی ارزش میدهد میزان وثاقت، حافظه و اطمینان به نقش راوی در جریان مورد اشاره است. وقتی شخص راوی «مجهول» است روایت وی نیز «مخدوش» خواهد بود.
2. برخی از نقلهای منتشر شده در برخی از مصاحبهها مخدوش است. بنده تنها به مهمترین آنها اشاره میکنم و آن اینکه یکی از انقلابیون مصاحبه شونده مدعی شده است: «گروهی به عنوان انجمن حجتیه که لیدر آنان مرحوم حاج معنویان، برادران باقرینژاد، مرحوم سبحانی، مرحوم رجبعلی بینیاز، اصغر مکارم، حسین مختاری و برادرانش، حاج ناصر حیدری، علی اسدزاده، مصطفی بخرد و اصغر دریاب بودند، فعالیت میکرد. فعالیت اینها بیشتر در زمینه تدریس قرآن، نماز و مسائل مذهبی و مبارزه با بهاییت بخصوص در روستاهای نورآباد بود.» این در حالی است که:
1ـ2. فعالیت مذهبی و دینی پررنگ مورد اشاره که از اواسط دههی چهل در کازرون آغاز شد گرچه از لحاظ تشکیلاتی وابسته به مجموعهای بود که از آن به «انجمن حجتیه» یاد میشود اما این فعالیتها در کازرون نه با این عنوان بلکه با نام «انجمن امور دینی» یا «انجمن ضد بهاییت» صورت میگرفت.
2ـ2. حجم فعالیتهای این گروه در روستاها در مرحلهی اول متوجه روستاهای کازرون و در مرحلهی بعد متوجه روستاهای نورآباد ممسنی بود و نه برعکس.
3ـ2. افرادی که در کازرون در مجموعهی مذکور گردآمده بودند دارای سلایق و تفکرات گوناگون و روشهای سیاسی متفاوت بودند. برخی به شدت مخالف رژیم، برخی محتاط، برخی اهل تقیه و تعداد اندکی نیز با جریان مبارزه همراه نبودند.
4ـ2. بخشی از اصلیترین انقلابیون کازرون از این انجمن به عنوان پوششی برای مبارزه استفاده میکردند.
5ـ2. به هیچ وجه نمیتوان از مرحوم حاج محمد معنویان به عنوان لیدر تمام افرادی که از آنها نام برده شده یاد کرد. وی البته از جهت تشکیلاتی به عنوان مسئول این مجموعه و رابط با خارج از کازرون شناخته میشد. معنویان نیز با نهضت امام ـ با رعایت احتیاط ـ همراه بود.
6ـ2. بخش قابل توجهی از اعضای این مجموعه (بخصوص جوانان) مرحوم غلامرضا باقرینژادیان فرد را به عنوان محور فعالیتهای خود قرار داده بودند.
3. هفته نامه بیشاپور از یک طرف با انتشار یک مصاحبه اعلام میکند که مثلاً «برادران مختاری» عضو انجمن حجتیه بودهاند (به بار معنایی این ادعا توجه کنید) و از سوی دیگر بدون رد این ادعا یا توضیحی دربارهی آن با یکی از همین برادران [حاج یدالله مختاری] به عنوان یکی از انقلابیون کازرون مصاحبه میکند و در مصاحبه با وی هیچ توضیحی درباره اتهام یاد شده اخذ نمیشود.
4. افرادی که با آنها مصاحبه شده در یک سطح از مبارزات قرار ندارند اما توضیحی در این رابطه ارائه نشده است.
5. یکی دیگر از اشکالات این مصاحبهها اشتباه در ذکر نام کوچک برخی از افراد است.
یک توصیه
جناب آقای مطهریزاده!
جنابعالی سه سال پیش در قبال انتشار مصاحبهی یکی از نشریات شهرستان با مهندس رجبعلی طاهری دربارهی نهضت جنوب صریحاً نگاشتهاید: «خاطرات باید در کنار اسناد و مدارک قرار گیرد تا بتواند به یک تحلیل علمی برسد. حال اگر چنین نشد، لازم نیست که این خاطرات به چاپ برسد... [این خاطرات] منبعی میشود برای آیندگان که این امر نیز برای تاریخ کازرون بسیار خطرناک است... نگارنده به تمامی مسئولین فرهنگی و نیز عزیزانی که قلبشان برای تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم میتپد، هشدار میدهم که اگر این روند ادامه یابد، در آینده نه چندان دور به تاریخی از این شهر برخواهیم خورد که شایسته کازرون و کازرونی نیست و آنجاست که باید طعم تلخ این بیدقتیها را چشید و در عصر علم و فنآوری با افسانه روبرو شد.»(1)
اینجانب اما با یادآوری آن نوشتار توصیه میکنم از «انتشار» خاطرات افراد مختلف قبل از رعایت نکات گفته شده در صدر یادداشت؛ خودداری کنید چرا که در غیر این صورت تاریخی بسیار مشوش برای این شهرستان پرافتخار رقم خواهد خورد.
برخی اشکالات ویژهنامه در بخش اسناد
علاوه بر اشکالاتی که در تاریخ شفاهی این ویژهنامه وجود دارد اشکالات دیگری نیز متوجه نوع انتشار برخی از اسناد است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. عدم ذکر منبع صدور برخی اسناد (ساواک، شهربانی، ارتش و...)
2. حذف عباراتی از برخی اسناد که حذفِ بدونِ توضیح آنها صحیح نیست (مثل سند مربوط به سال 1341 و 1342)
3. افزودن عبارات غیردقیق در توضیح برخی از اسناد. (به عنوان نمونه اضافه کردن عبارت «قدردانی از ارسال وجوه برای طلاب» در توضیح نامهی آیتالله خمینی به حجت الاسلام والمسلمین سیداحمد پیشوا. در حالی که این عبارت نه در اصل سند وجود دارد و نه در برخی کتابهای معتبری که این سند در آنها منتشر شده است. وجوه ارسالی لزوماً به طلاب اختصاص نمییابد)
4. اشتباه در ذکر تاریخ (مثل ذکر شهادت یک نفر در کازرون در تاریخ 12 خرداد 57 در حالی که چنین واقعهای در تاریخ مذکور رخ نداده است.)
5. عدم توجه به بررسی صحت اسناد از طریق تطابق دادن با تاریخ شفاهی و یا سایر اسناد معتبر (مثل اشاره بدون تعریض به گزارش ساواک مبنی بر شهادت 4 نفر در تاریخ 9 دی 57 در حالی که تاریخ شفاهی متواتر و برخی از اسناد مکتوب از شهادت تنها 3 نفر در این روز حکایت دارد.)
با احترام
رضا صنعتی
20 بهمن ماه 1391
پینوشت:
1. موسی مطهریزاده، هفته نامه بیشاپور، مقاله تحریف تاریخ کازرون، 27 بهمن 1388، ش 199، ص 3
** ****
***** ** ********* ******* **** ** ***** ***** *** **** ********* ** ** ****** *** **** ** ** ** ***** ***** ****
**** *****