علی‌رغم جمعیت قابل توجه مسلمانان در سراسر جهان اما اختلافات موجود در میان آنان سبب شده است که امت اسلام نتواند از ظرفیت‌های نهفته‌ی خود آن‌گونه که شایسته است بهره‌برداری به عمل آورد.

آثار سوء اختلاف نه تنها در کل امت اسلامی بلکه در میان جوامع اسلامی کوچک‌تر از قبیل جامعه‌‌ی ایمانی شیعیان در جمهوری اسلامی ایران نیز خطرات بسیاری را به دنبال خواهد داشت.

بررسی این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که وجود اختلاف در امت اسلام باعث شده است تا ملت‌های مسلمان نتوانند آنچنان که باید از حقوق مسلم خود دفاع کنند و حتی به دلیل این اختلافات دشمنان اسلام جرأت کشتار مسلمانان در نقاط مختلف دنیا، اهانت به مقدسات اسلام و یا ممانعت از عمل به دستورات دین توسط مسلمین را به خود می‌دهند.  بی‌شک اگر این اختلاف‌ها در امت اسلام وجود نداشت دشمنان اسلام نیز جرأت تعدی به مسلمین را نداشتند.

تلاش ما در این نوشتار بر آن است تا با استفاده از آیات شریف قرآن به تبیین آثار سوء این اختلافات بپردازیم.

در موضوع این تحقیق با سه مفهوم «تفرقه»، «اختلاف» و «تنازع» در قرآن مجید مواجه هستیم.

 

نهی خداوند از تفرقه، اختلاف و تنازع در امت

آیات متعددی از قرآن مجید؛ مسلمانان را از تنازع، تفرقه و اختلاف منع کرده است. از جمله‌ی این آیات می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. خداوند متعال در سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران از مسلمانان می‌خواهد تا با اعتصام اجتماعی به حبل‌الله از تفرقه بپرهیزند: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»[1]

2. در آیه‌ی دیگری از سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران آمده است: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ: مانند آنها که بعد از آمدن بیّنه‌ها دچار تفرقه و اختلاف شدند نباشید.»[2]

3. خداوند متعال در سوره‌ی انفال نیز می‌فرماید: «وَ أَطیعُوا الله وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا: از خدا و رسولش اطاعت کنید و به نزاع با یکدیگر نپردازید.»[3]

4. در سوره‌ی مبارکه‌ی شوری خداوند متعال خطاب به پیروان اسلام پس از اشاره به نزول شریعت بر حضرت نوح، محمد، ابراهیم، موسی و عیسی می‌فرماید: «أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا: دین را اقامه کنید و از تفرقه بپرهیزید.»‏[4]

 

آثار اجتماعی تفرقه، اختلاف و تنازع

آیات متعددی از قرآن مجید به بیان برخی از آثار سوء تفرقه، اختلاف و تنازع در امت و جامعه‌ی اسلامی پرداخته است. ما در ادامه به بیان این آثار می‌پردازیم:

 

  1. فشل شدن

برخی از آیات قرآن میان تنازع و فشل شدن؛ تلازم برقرار کرده‌اند. پیش از این درباره‌ی معنای تنازع توضیح داده شد اما «فَشَل» به چه معناست؟ کتب لغت معانی زیر را برای فشل بیان کرده‌اند:

مفردات: «ضعف مع جبن‏»[5] / لسان العرب: «الرجل الضعیف الجبان‏»[6] / العین: «الجبان المرعوب، یبهت عند الروع، لایحسن قتالاً و لا شراداً»[7] / مجمع البحرین: «رجل فشل أی ضعیف جبان‏»[8] / التحقیق: «أنّ الأصل الواحد فی المادّة: هو التهاون فی الإرادة و ضعف التصمیم من خوف أو غیره. و من آثاره: الاضطراب و الاختلاف و ذهاب القوّة و الجبن و الکسل.» [9]

به نظر می‌رسد معنایی که در التحقیق ارائه شده است، دقیق‌تر از سایر معانی باشد.

در برخی از آیات قرآن مجید تنازع پس از فشل شدن ذکر شده است. به عنوان نمونه در آیه‌ی 152 از سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران علت شکست در جنگ احد، ابتدا سستی و فشل شدن و سپس تنازع مؤمنین با یکدیگر عنوان شده است: «وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّی إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ»[10] و یا در آیه‌ی 43 از سوره‌ی مبارکه‌ی عمران پس از اشاره به خواب پیامبر اعظم (ص) درباره‌ی کم بودن افراد لشکر دشمن، علت این خواب را چنین بیان می‌کند که «وَ لَوْ أَراکَهُمْ کَثیراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ: و اگر ایشان را به تو بسیار نشان می‏داد قطعاً سست [فشل] می‏شدید و حتماً در کار [جهاد] منازعه می‏کردید.»[11]

اما خداوند متعال در آیه‌ی 46 از سوره‌ی مبارکه‌ی انفال «فشل شدن» را نتیجه‌ی «تنازع» معرفی کرده است: «وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا: نزاع نکنید چرا که فشل خواهید شد.»‏[12]

مرحوم مصطفوی در التحقیق درباره‌ی سر این مسأله می‌گوید:

 

الفشل: تهاون و ضعف فی الارادة و التصمیم. و هو قد یکون مقدّمة للتنازع و قد یکون التنازع مقدّمة له، علی اختلاف الموارد. و علی أیّ حال: تلازم بین التنازع و التهاون، فانّ وجود القاطعیّة و التصمیم فی تشخیص أمر موضوعا أو حکما: ینفی حدوث التنازع و المجادلة و الاختلاف.[13]

فشل به معنای تهاون و ضعف در اراده و تصمیم است. و این فشل بودن گاهی مقدمه برای تنازع است و گاهی تنازع مقدمه‌ای برای فشل شدن می‌شود. بنا بر اختلاف موارد. به هر حال میان تنازع و تهاون، تلازم وجود دارد. پس به درستی که وجود قاطعیت و تصمیم در تشخیص امر (موضوع یا حکم) با حدوث تنازع و مجادله و اختلاف منافات دارد.

 

  1. از بین رفتن ابهت

از دیگر آثار تنازع، از بین رفتن ابهت مسلمانان و جامعه‌ی اسلامی است. در آیه‌ی 46 از سوره‌ مبارکه انفال به این حقیقت تصریح شده است. آنجا که می‌فرماید: «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ‏[14]: از خدا و رسولش اطاعت کنید و با یکدیگر به نزاع نپردازید چرا که فشل خواهید شد و ابهت شما از بین خواهد رفت.»

بسیاری از مفسرین ریح را در اینجا به معنای صولت و ابهت گرفته‌اند.

 

  1. ایجاد دشمنی

یکی از موضوعاتی که ممکن است به عنوان موضوعی برای اختلاف مسلمانان مطرح باشد، اختلاف درباره‌ی کتاب آسمانی است. لذا خداوند متعال در آیه‌ی 176 از سوره مبارکه بقره یکی از آثار این اختلاف را «شقاق بعید» معرفی کرده است: «وَ إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفی‏ شِقاقٍ بَعید‏[15]: کسانی که در باره کتاب [خدا] با یکدیگر به اختلاف پرداختند، در ستیزه‏ای دور و درازند.»

 

  1. جنگ داخلی

خداوند متعال یکی از آثار اختلاف و چنددستگی را احتمال وقوع جنگ و نزاع داخلی میان صاحبان آرا مختلف عنوان کرده است. لذا در آیه 65 از سوره مبارکه انعام می‌فرماید: «قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی‏ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْض‏‏[16] : بگو او تواناست که از بالای سرتان یا از زیر پاهایتان عذابی بر شما بفرستد یا شما را گروه گروه به هم اندازد [و دچار تفرقه سازد] و عذاب بعضی از شما را به بعضی [دیگر] بچشاند.»

علامه طباطبایی در تفسیر بخشی از این آیه می‌نویسد:

از ظاهر این جمله [أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ] چنین برمی‏آید که می‏خواهد دسته‏بندی‏هایی را که بعد از رحلت رسول خدا پیش آمد، پیش‌گویی نماید، همان دسته‏بندی‏هایی که باعث شد مذاهب گوناگونی در اسلام پدید آید، و هر فرقه‏ای در باره‌ی مذهب خود اعمال تعصب و حمایت جاهلانه نموده و آن همه جنگ‌های خونین و برادرکشی به راه افتد، و هر فرقه‏ای فرقه‌ی دیگر را مهدورالدم و از حریم دین و مرز اسلام بیرون بداند. و از این روی، جمله" أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً" و جمله‌ی "یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ" هر دو اشاره به یک عذاب خواهند بود.[17]

 

  1. شکست در برابر دشمن اصلی

خداوند متعال در آیه‌ی 103 از سوره‌ی آل‌عمران علت شکست مسلمانان در جنگ احد را فشل شدن و تنازع آن‌ها با یکدیگر عنوان کرده است:

«وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّی إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْکُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْمُؤْمِنین‏[18]: و [در نبرد احد] قطعاً خدا وعده‌ی خود را با شما راست گردانید: آن گاه که به فرمان او، آنان را می‏کشتید، تا آن‌که سست شدید و در کار [جنگ و بر سر تقسیم غنایم‏] با یکدیگر به نزاع پرداختید و پس از آن‌که آنچه را دوست داشتید [یعنی غنایم را] به شما نشان داد، نافرمانی نمودید. برخی از شما دنیا را و برخی از شما آخرت را می‏خواهد. سپس برای آنکه شما را بیازماید، از [تعقیب‏] آنان منصرفتان کرد و از شما درگذشت، و خدا نسبت به مؤمنان، با تفضل است‏.

 

 

  1. گمراهی

یکی از شانه‌های آشکار اختلاف از نظر قرآن مجید، گمراهی از صراط مستقیم است. خداوند متعال در آیه‌ی 153 از سوره‌ی انفال می‌فرماید: «وَ أَنَّ هذا صِراطی‏ مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِه‏‏[19]: و [بدانید] این است راه راست من پس، از آن پیروی کنید. و از راه‏ها [ی دیگر] که شما را از راه وی پراکنده می‏سازد پیروی مکنید.»

 

روش‌های دشمن در ایجاد اختلاف

از برخی آیات قرآن مجید استفاده می‌شود که دشمن از دو روش کلی برای ایجاد اختلاف میان مؤمنین استفاده می‌کند.

  1. استفاده از روش‌های به ظاهر مقبول

یکی از روش‌های دشمن استفاده از ابزارها و روش‌های به ظاهر مقبول برای ایجاد اختلاف است. بهترین شاهد قرآی برای این روش ساختن ماجرای ساختن مسجد توسط منافقین برای ایجاد دو دستگی در میان مؤمنین است. خداوند در آیه‌ی 107 از سوره‌ی مبارکه توبه با «ضرار» نامیدن این مسجد نسبت به خطر آن هشدار داد:

«وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنی‏ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُون‏‏[20]: و آن‌هایی که مسجدی اختیار کردند که مایه‌ی زیان و کفر و پراکندگی میان مؤمنان است، و [نیز] کمین‌گاهی است برای کسی که قبلاً با خدا و پیامبر او به جنگ برخاسته بود، و سخت سوگند یاد می‏کنند که جز نیکی قصدی نداشتیم. و [لی‏] خدا گواهی می‏دهد که آنان قطعاً دروغ‌گو هستند.»

این در حالی است که ساختن مسجد یکی از اعمال بسیار پرثواب در اسلام است اما چون ساخت آن به انگیزه‌ی ایجاد اختلاف و تفرقه صورت می‌گرفت، پیامبر اعظم (ص) دستور به تخریب آن داد.

  1. استفاده از زمینه‌های غلط موجود

یکی دیگر از روش‌های دشمنان اسلام و منافقین برای ایجاد اختلاف سوءاستفاده از برخی زمینه‌های غلط موجود در میان مسلمانان است. زمینه‌هایی که به دلیل عدم تطبیق کامل روحیات مسلمانان با تعالیم اسلامی چونان آتشی زیر خاکستر منتظر زمینه‌هایی برای بروز و جلوه‌گری است. از جمله مثال‌های قرآنی برای این روش یادآوری اختلافات اوس و خرج توسط یهودیان برای ایجاد اختلاف میان آنهاست. قرآن مجید در این رابطه می‌فرماید:

قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تُطیعُوا فَریقاً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إیمانِکُمْ کافِرینَ[21] بگو: «ای اهل کتاب، چرا کسی را که ایمان آورده است، از راه خدا باز می‏دارید و آن [راه‏] را کج می‏شمارید، با آن‌که خود [به راستی آن‏] گواهید؟» و خدا از آنچه می‏کنید غافل نیست. ای کسانی که ایمان آورده‏اید، اگر از فرقه‏ای از اهل کتاب فرمان برید، شما را پس از ایمانتان به حال کفر برمی‏گردانند. 

 

راهکارهای مقابله با اختلاف

قرآن مجید علاوه بر ذکر آثار سوء تفرقه، اختلاف و تنازع در امت اسلام به بیان راه‌کارهایی برای مقابله با این امور پرداخته است. ما در ادامه به مواردی از این راهکارها اشاره خواهیم کرد:

 

  1. پیش‌گیری و از بین بردن زمینه‌ها

اولین روش در مقابله با اختلاف پیش‌گیری و از بین بردن زمینه‌هاست. به عنوان نمونه آن‌گاه که حضرت موسی با حالت عتاب هارون را مورد نکوهش قرار می‌دهد که چرا در برابر انحراف امت سکوت کرده است، با پاسخ هارون مبنی بر وظیفه‌ای که در قبال جلوگیری از اختلاف بر عهده داشته مواجه می‌شود:

قالَ یا هارُونُ ما مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیْتَ أَمْری قالَ یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتی‏ وَ لا بِرَأْسی‏ إِنِّی خَشیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنی‏ إِسْرائیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلی‏: 

[موسی‏] گفت: «ای هارون، وقتی دیدی آنها گمراه شدند چه چیز مانع تو شد، که از من پیروی کنی؟ آیا از فرمانم سر باز زدی؟

[هارون] گفت: «ای پسر مادرم، نه ریش مرا بگیر و نه [موی‏] سرم را، من ترسیدم بگویی: میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و سخنم را مراعات نکردی‏»[22]

گرچه توجیه هارون مقبول نبود اما اصل تکلیف وی در جلوگیری از وقوع تفرقه مسأله‌ی مهم در اداره‌ی جامعه است.

 

  1. یادآوری روزگار اختلاف

یکی از روش‌های قرآنی برای پیش‌گیری و رفع تفرقه و اختلاف یادآوری روزگار مهنت‌بار اختلاف است. قرآن مجید این روش را در مورد اختلافات اوس و خزرج به کار برده است:

وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون‏: و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آن گاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دل‌های شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این‌گونه، خداوند نشانه‏های خود را برای شما روشن می‏کند، باشد که شما راه یابید.[23]

 

  1. نزدیکی بدن‌ها

فشرده بودن صفوف مؤمنین و تماس جسمی با یکدیگر از طریق حضور در اجتماعات مشترک یکی از راه‌کارهای مهم برای پیش‌گیری و حل اختلافات است. علامه‌ی طباطبایی در ذیل آیه‌ی 105 از سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران [وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ[24]] می‌نویسد:

بعید نیست که جمله «مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ» متعلق باشد فقط به جمله‌ی «و اختلفوا» و در این صورت مراد از «اختلاف»، تفرق از حیث اعتقاد و مراد از «تفرق» اختلاف و تشتت از حیث بدن‌هاست و اگر تفرق را جلوتر از اختلاف ذکر فرمود، برای این بود که تفرقه و جدایی بدن‌ها از یکدیگر، مقدمه‌ی جدایی عقاید است، چون وقتی یک قوم به هم نزدیک و مجتمع و مربوط باشند، عقایدشان به یکدیگر متصل و در آخر از راه تماس و تأثیر متقابل متحد می‏شوند و اختلاف عقیدتی در بینشان رخنه نمی‏کند. بر عکس وقتی افراد از یکدیگر جدا و بریده باشند، همین اختلاف و جدایی بدن‌ها باعث اختلاف مشرب‌ها و مسلک‌ها می‏شود و به تدریج هر چند نفری دارای افکار و آرایی مستقل و جدای از افکار و آرای دیگران می‏شوند و تفرقه و جدایی باطنی هم پیدا نموده شق عصای وحدتشان می‏شود. پس کانّه خدای تعالی خواسته است بفرماید: «شما مسلمانان مثل آن امت‌ها نباشید که در آغاز بدن‌هایشان از یکدیگر جدا شد و از جماعت خارج شدند و در آخر این جدایی از اجتماع، سبب شد که آراء و عقایدشان هم مختلف گردد.» و می‏بینیم که خدای تعالی این اختلاف را در مواردی از کلامش به بغی نسبت داده مثلا فرموده: «وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ»[25] با اینکه مسأله ظهور اختلاف در آرا و عقائد، امری ضروری است و جلوگیری افراد از آن ممکن نیست، چون‏ درک و فهم افراد مختلف است، لیکن همان‌طور که این بروز اختلاف ضروری است، برطرف شدن آن هم به وسیله اجتماع ضروری است. و اجتماع بدن‌ها با یکدیگر به خوبی می‏تواند این اختلاف را برطرف سازد. پس رفع اختلاف امری است ممکن و مقدور- البته مقدور به واسطه و خلاصه اگر جامعه مستقیماً نتواند اختلاف را برطرف سازد، با یک واسطه می‏تواند. و آن هم این است که بدن‌ها را به هم متصل و مرتبط سازد، پس با این حال، اگر امتی نخواهد این کار را بکند امتی باغی و ستمگر است و خودش به دست خود اختلاف راه انداخته و در آخر هلاکت را برای خود فراهم کرده است و قرآن کریم به همین جهت دعوت به اتحاد را بسیار تأکید نموده و نهی از اختلاف را به نهایت رسانده.[26]

 

  1. اطاعت از اولی‌الامر

یکی از مهم‌ترین راه‌کار‌های قرآن در برطرف کردن اختلافات مسلمین، اطاعت از «ولی» و سرپرست جامعه‌ی اسلامی است. لذا خداوند متعال در برخی از آیات قرآن به معرفی ولی و سرپرست مؤمنین پرداخته است.

به عنوان نمونه خداوند متعال در برخی از آیات قرآن اعتصام به «حبل الله» را روشی برای جلوگیری از تفرقه معرفی کرده است: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا[27]

در برخی دیگر از اطاعت خدا و رسولش برای جلوگیری از تنازع یاد کرده: وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا[28] و در دسته‌ای دیگر علاوه بر اطاعت «خدا» و «رسول» از اطاعت «اولی‌الامر» نیز سخن گفته است:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً: ای کسانی که ایمان آورده‏اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید پس هر گاه در امری [دینی‏] اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به [کتاب‏] خدا و [سنت‏] پیامبر [او] عرضه بدارید، این بهتر و نیک‏فرجام‏تر است‏[29]

همچنین در آیه 55 از سوره‌ی مبارکه‌ی مائده یکی از مصادیق اولی‌الامر با عبارات نورانی زیر معرفی شده است:

إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون‏: ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‏اند: همان کسانی که نماز برپا می‏دارند و در حال رکوع زکات می‏دهند.[30]

در این آیه «الله»، «رسول‌الله» و «مؤمنانی که در رکوع زکات داده‌اند» را به عنوان ولی معرفی کرده است. تفاسیر متعدد شیعه و سبب نزول این آیه را صدقه‌ی امام علی (ع) دانسته‌اند.

و بالاخره در آیه‌ی 51 از سوره‌ی نور حالت مؤمنان در برابر قضاوت خدا و رسول را چنین بیان می‌شود:

إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنینَ إِذا دُعُوا إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏: گفتار مؤمنان ـ وقتی به سوی خدا و پیامبرش خوانده شوند تا میانشان داوری کند ـتنها این است که می‏گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم.» اینان‌اند که رستگارند.[31]

 

  1. اصلاح بین مردم

قرآن مجید علاوه بر آنکه مرجع حل اختلافات مؤمنین را خدا، رسول و اولی‌الامر معرفی کرده است از خود مؤمنین نیز خواسته است تا به اصلاح و ایجاد صلح و سازش میان خود اقدام کنند. به عنوان نمونه در آیه‌ی اول از سوره‌ی انفال می‌فرماید:

وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین: و میان خودتان صلح و سازش برقرار کنید و از خدا و رسولش اطاعت کنید اگر مؤمن هستید.‏[32]

در آیه‌ی نهم از سوره‌ی حجرات نیز ضمن یادآوری پیوند برادری مؤمنان از آنها خواسته شده است تا میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنند: 

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون: در حقیقت مؤمنان با هم برادرند، پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید، امید که مورد رحمت قرار گیرید.‏[33]

قرآن مجید حتی علی‌رغم آنکه نجوا کردن با یکدیگر را کوهش می‌کند اما نجوایی که برای اصلاح میان مؤمنین باشد را تجویز کرده است:

لا خَیْرَ فی‏ کَثیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ النَّاسِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتیهِ أَجْراً عَظیما: در بسیاری از رازگویی‌های ایشان خیری نیست، مگر کسی که [بدین وسیله‏] به صدقه یا کار پسندیده یا سازشی میان مردم، فرمان دهد. و هر کس برای طلب خشنودی خدا چنین کند، به زودی او را پاداش بزرگی خواهیم داد.[34]

همچنین قرآن مجید مؤمنان را از سوگند بر ترک اصلاح و حل اختلافات مردم منع کرده است:

وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم: و خدا را دستاویز سوگندهای خود قرار مدهید، تا [بدین بهانه‏] از نیکوکاری و پرهیزگاری و سازش دادن میان مردم [باز ایستید]، و خدا شنوای داناست. ‏[35]

قرآن مجید حتی توصیه کرده است که چنانچه دو گروه از مؤمان به جنگ و قتال با یکدیگر روی آوردند به اصلاح و برقراری صلح و سازش میان آنها اقدام شود: وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما‏: و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم بجنگند، میان آن دو را اصلاح دهید. [36]

 

  1. واگذاری امر به داوری الهی در قیامت

گاهی علی‌رغم تلاش‌های صورت گرفته برای حل تفرقه، اختلاف و نزاع، نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود. لذا قرآن مجید در این موارد به مؤمنین توصیه کرده است تا با توجه به اعتقاد آنها به قیامت و داوری الهی با خودداری از تداوم نزاع، امر را به داوری الهی واگذارند. به عنوان نمونه خداوند متعال در آیه‌ی 46 از سوره‌ی زمر می‌فرماید: 

قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ فی‏ ما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُون‏‏: بگو: «بار الها! ای پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین، [ای‏] دانای نهان و آشکار، تو خود در میان بندگانت بر سر آنچه اختلاف می‏کردند، داوری می‏کنی.»[37]

همچنین در آیه‌ی 10 از سوره شوری می‌فرماید:

وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً واحِدَةً... وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فیهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَحُکْمُهُ إِلَی اللَّهِ‏: و اگر خدا می‏خواست، قطعاً آنان را امّتی یگانه می‏گردانید... و درباره هر چیزی اختلاف پیدا کردید، داوریش به خدا [ارجاع می‏گردد]. چنین خدایی پروردگار من است. بر او توکل کردم و به سوی او بازمی‏گردم‏[38]

 

  1. جنگ با اهل بغی

گاهی علی‌رغم تمام تلاش‌های صورت گرفته برای ایجاد صلح و سازش یک یا هر دو طرف نزاع به جنگ مسلحانه روی می‌آورند. در این صورت قرآن وظیفه‌ی مؤمنین را در مرحله‌ی اول ایجاد صلح و سازش میان آنها بیان می‌کند و در صورتی که امکان سازش نباشد باید به مقابله با گروهی شتافت که به دیگری ظلم می‌کند.

وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری‏ فَقاتِلُوا الَّتی‏ تَبْغی‏ حَتَّی تَفی‏ءَ إِلی‏ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین‏: و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم بجنگند، میان آن دو را اصلاح دهید، و اگر [باز] یکی از آن دو بر دیگری تعدّی کرد، با آن [طایفه‏ای‏] که تعدّی می‏کند بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر باز گشت، میان آنها را دادگرانه سازش دهید و عدالت کنید، که خدا دادگران را دوست می‏دارد.[39]

با این حساب حتی گاهی جنگ یکی از ابزارهای رفع اختلاف است.

 

[1] . آل عمران: 103

[2] . آل عمران: 105

[3] . انفال: 46

[4] . شوری: 13

[5] . راغب اصفهانی، پیشین، ج 1، ص 637

[6] . ابن منظور، پیشین، ج 11، ص 520

[7] . خلیل بن احمدa فراهیدى، کتاب العین، قم: انتشارات هجرت‏، چاپ دوم، 1410 ق، ج 6، ص 264

[8] . فخر الدین‏ طریحی، پیشین، ج 5، ص 440

[9] . حسن مصطفوی، پیشین، ج‏3، ص: 109

[10] . و [در نبرد احد] قطعاً خدا وعده خود را با شما راست گردانید: آن گاه که به فرمان او، آنان را می‏کشتید، تا آن‌که سست شدید و در کار [جنگ و بر سر تقسیم غنایم‏] با یکدیگر به نزاع پرداختید و پس از آن‌که آنچه را دوست داشتید [یعنی غنایم را] به شما نشان داد، نافرمانی نمودید. (آل عمران: 152، ترجمه استاد فولادوند)

[11] . انفال: 43

[12] . انفال: 46

[13] . حسن مصطفوی، پیشین، ج‏12، صص 80-79

[14] . انفال: 46

[15] . بقره: 176

[16] . انعام: 65

[17] . سیدعبدالحسین طباطبایی،  المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374، ج 7، ص 195

[18] . آل عمران: 103

[19] . انفال: 153

[20] . توبه: 107

[21] . آل عمران: 100-99

[22] . طه: 92-94، ترجمه استاد فولادوند

[23] . آل عمران: 103، ترجمه استاد فولادوند

[24] . آل عمران: 105

[25] . اگر بعد از آمدن آیاتی بین و روشن باز هم اختلاف کردند، برای آن دشمنی‏هایی بود که با یکدیگر داشتند. سوره بقره، آیه 213

[26] سیدعبدالحسین طباطبایی، پیشین، ج 3، صص 580-579

[27] . آل عمران: 103

[28] . انفال: 46

[29] . نساء: 59، ترجمه استاد فولادوند

[30] . مائده: 55، ترجمه استاد فولادوند

[31] . نور: 51، ترجمه استاد فولادوند

[32] . انفال: 1

[33] . حجرات: 9، ترجمه استاد فولادوند

[34] . نساء: 114، ترجمه استاد فولادوند

[35] . بقره: 124

[36] . حجرات: 9

[37] . زمر: 46، ترجمه استاد فولادوند

[38] . شوری: 8 و 10، ترجمه استاد فولادوند

[39] . حجرات: 9، ترجمه استاد فولادوند