داستان اول: 1367

سال 1367 است. شرایط جنگ به وضعیت حساسی رسیده است. مسئولان نظامی و سیاسی کشور ادامه‌ی جنگ را به مصلحت کشور نمی‌دانند و علی‌رغم تلخی این واقعیت؛ امام منطق آنها را پذیرفته است اما اعلام این تصمیم به مردم کار آسانی نیست. خانواده‌های شهدا، رزمندگان و ایثارگران چه واکنشی خواهند داشت؟ خنّاسان چه خواهند گفت؟ امام پیشنهادی می‌دهد که تا کنون ناگفته باقی مانده است.

 

هاشمی رفسنجانی از طرف امام «فرمانده‌ی جنگ» بود. او در بیان خاطرات خود از آن لحظات می‌گوید: «البته نحوه‌ی ختم شدن جنگ در آن روزها خود مسأله‌ای بود و آن روز اندوه، ما را گرفت. ما فکر می‌کردیم باید با فتح نظامی جنگ تمام شود و می‌خواستیم نقطه‌ی ارزنده‌ای از خاک عراق را گرو بگیریم تا حقوق‌مان را از آنها پس بگیریم. وقتی این اتفاق نیفتاد همه سرخورده بودیم اما شرایط جنگ به جایی رسیده بود که چاره‌ای نبود و باید ختم جنگ را می‌پذیرفتیم... نهایتاً امام قانع شدند که این طور نمی‌توانیم بجنگیم و واقعاً در شیوه‌ی اعلام پایان جنگ فداکاری کردند البته پیش از آن چیزی گفتند و پیشنهادی دادند که من هنوز آن را نگفته‌ام و نمی‌دانم که چه زمانی باید آن را بگویم. بالاخره من پیشنهادی کردم و گفتم من جانشین شما هستم و حق اعلام آتش‌بس دارم. پس آتش‌بس را اعلام می‌کنم شما هم بگویید من را محاکمه کنند! ایشان نگاهی کرد و گفت من این را قبول ندارم که شما بگویید.» (1)

پیشنهاد هاشمی یک ایثار بزرگ و انتحاری سیاسی بود. لحظه‌ای به پیشنهاد او بیاندیشید و تصور کنید که اگر بدان عمل می‌شد وی چه جایگاهی در افکار عمومی پیدا می‌کرد. آیا می‌توان تصور کرد که هاشمی از عواقب عملی شدن این پیشنهاد و تأثیر آن در سرنوشت سیاسی خویش غافل باشد؟!

گرچه امام (ره) این پیشنهاد را نپذیرفت و جامِ زهرِ اعلامِ پایان جنگ را خود نوشید اما امروز روح مبارکش شیرینی این جام را می‌چشد. امروز عراق در مجامع جهانی به عنوان یک متجاوز شناخته شده و صدام به زباله دان تاریخ پیوسته است.

 

داستان دوم: 1379

خرداد ماه 1379 است. شورای نگهبان رسماً وقوع تقلب در انتخابات مجلس ششم در حوزه‌ی انتخابیه‌ی تهران را اعلام کرده است. هاشمی رفسنجانی که به توصیه‌ی مقام معظم رهبری و بسیاری دیگر از بزرگان نظام در این انتخابات کاندیدا شده بود از سوی افراطیون اصلاحات مورد تخریب بی‌سابقه‌ای قرار گرفت. علی‌رغم حجم سنگین این تخریب‌ها با بازشماری آرا توسط شورای نگهبان نام هاشمی جزو راه یافتگان به مجلس اعلام شد. اعلام وقوع تقلب گسترده در انتخابات فضای شبهه‌ناک و ابهام‌آلودی را به وجود آورد و علی‌رغم تلاش‌های صورت گرفته؛ از یک سو ابهامات و شبهات موجود در نتایج انتخابات تهران همچنان باقی مانده است و از سوی دیگر دشمنان نطام و افراطیون اصلاح طلب بر مخدوش بودن آرای بازشماری شده و صحت نتایج اولیه اصرار دارند. هاشمی رفسنجانی اما به هدف ابهام‌زدایی از عملکرد نظام و خلع سلاح دشمنان از حق قانونی خود که به تأیید شورای نگهبان رسیده گذشته و با صدور اعلامیه‌ای از عضویت در مجلس ششم انصراف داد. وی در این اعلامیه خطاب به مردم تهران نوشت:

«بسم الله الرحمن الرحیم

مردم شریف و بزرگوار تهران! همانطور که مطلع هستید، اینجانب بر خلاف تصمیم قبلی و تمایل شخصی و قلبی‌ام، حسب وظیفه‌ی شرعی و رسالتی انقلابی و میهنی و در پی اصرار و تأکید چهره‌های محترم و شخصیت‌های صاحب‌نظر نظام، در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت نمودم، اما حجم سنگینی از تبلیغات منفی و خلاف پیش از برگزاری انتخابات و در دوره‌ی تبلیغات و به هنگام رأی‌گیری و شمارش آرا، بر صحنه‌ی میدان رقابت‌های انتخاباتی عارض گشت و حتی دشمنان خارجی و داخلی انقلاب سم‌پاشی‌هایی علیه اصل نظام و دستاوردهای انقلاب و دفاع مقدس و سازندگی نمودند و در جریان انتخابات و حتی پس از اعلام نتایج، فضای شبهه‌ناک و ابهام‌آلودی به وجود آمد. خوشبختانه تدبیر مقام معظم رهبری مانع بروز مشکلات سیاسی و اجتماعی شد. به رغم اصرار و درخواست اینجانب از مسئولان اجرایی و نظارتی مبنی بر رفع هرگونه ابهام و کشف تمام حقیقت و تلاش‌های شورای نگهبان و وزارت کشور، هنوز ابهامات و شبهاتی در نتایج انتخابات تهران باقی است که می‌تواند دستاویز دشمنان ملت و مخدوش‌کننده‌ی وحدت نیروهای معتقد به نظام اسلامی گردد. اکنون با توجه به شرایط جاری انجام وظیفه به صورت مطلوب و تلاش برای وفاق ملی و تقویت سازندگی که از اهداف مهم و عمده‌ی حضورم در صحنه بود را، حداقل مشکل می‌بینم. با کسب اجازه و عذرخواهی از مردم شریف و موکلان عزیز تهرانی از سمت نمایندگی مجلس شورای اسلامی اعلام انصراف می‌نمایم. وظیفه‌ی خود می‌دانم نسبت به اعتماد همه‌ی کسانی که به رغم تبلیغات فراوان ناروا به اینجانب رأی داده‌اند، ابراز تشکر نمایم و به آرای کسانی‌که به هر دلیل منتخبشان من نبوده‌ام، به دیده‌ی احترام بنگرم. همچنین نسبت به افراد و گروه‌های معدودی که به اشتباه یا خدای‌ناخواسته با کینه‌توزی و عداوت به ناحق مرتکب تهمت، غیبت یا انتقاد ناسالمی در مورد اینجانب شده‌اند گذشت نموده و از درگاه خداوند متعال برای خود و همگان طلب بخشش و تنبّه نمایم. امیدوارم با تلاش و هوشیاری همه‌ی نمایندگان محترم، ‌نهاد قانون‌گذاری مجلس ششم، سنگر عزت، اقتدار و هم‌دلی نیروهای وفادار به نظام و انقلاب و تقویت همکاری قوای سه‌گانه و نهادها و ارگان‌های کشور باشد و اینجانب در هر عرصه‌ای که مصالح و منافع نظام اسلامی حکم نماید به انجام وظیفه خواهم پرداخت.»(2)      

به راستی اگر هاشمی رفسنجانی بدون توجه به ابهامات و شبهات رفع نشده‌ی موجود در افکار عمومی و تبلیغات سنگین دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنها، تنها با تکیه بر نظر قانونی شورای نگهبان وارد مجلس ششم می‌شد برایند تصمیم او به نفع انقلاب و نظام اسلامی بود؟

 

داستان سوم: 1389

سه شنبه 17 اسفند ماه 1389 قرار است اعضای چهارمین دوره از مجلس خبرگان رهبری در نهمین اجلاسیه‌ی خود برای سومین بار هیأت رییسه‌ی این دوره را انتخاب کنند. این در حالی است که آیت الله هاشمی رفسنجانی پس از ارتحال آیت‌الله مشکینی با نظر اکثریت اعضا ریاست این مجلس را بر عهده دارد. از چند ماه قبل از برگزاری نهمین اجلاسیه‌ی خبرگان تبلیغات شدیدی از سوی افراطیون اصولگرا مبنی بر لزوم برکناری هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان آغاز شده است.

اجلاسیه با سخنرانی هاشمی رفسنجانی آغاز می‌شود. وی در پایان سخنرانی خود می‌گوید:

«می‌بینید که در این چند ماه اخیر، چه غوغایی به سر این مسئله به وجود آمده تقریباً القاء این اختلافات همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است. اگر این اختلاف از خانه ما باشد تأثیر آن به جاهای دیگر خیلی سریع‌تر است. باید این مسئله را خیلی جدّی گرفت، من از دو سه ماه پیش، احساس کردم که نوعی سازماندهی برای مسئله ریاست خبرگان شده است. البته از راههای ناصواب.

در اجلاس قبلی یادتان هست دو سال پیش از آقای مهدوی‌کنی خواهش کردم که بیایند و نامزد شوند. قبل از آن با آیت‌الله طبسی مکرر صحبت کردم گفتم شما این مسئولیت را بپذیرید من به شما کمک می‌کنم اگر در مشهد هستید، ایشان هم نپذیرفتند، حقیقتاً برای این ماندم که فراجناحی را در این نهاد مقدس که سایه‌اش باید همه جا مستدام باشد حفظ کنم چون از اینجا باید فراجناحی به جاهای دیگر هم سرایت کند و مردم همه بتوانند به عنوان پشتوانه به آن مراجعه کنند. بیش از 80 مجتهد عادل، با انتخاب مردم دارای صلاحیت هستند. این مجموعه کم سرمایه‌ای نیست. این سرمایه عظیم خیلی می‌تواند الهام بخش و سازنده باشد. تفرقه را اینجا مضر می‌دانم آن هم این نوع تفرقه. دیگر از دست خود افراد روحانی بیرون رفته بود و دست آدم‌های خاص در خیابان‌ها و کوچه‌ها افتاده است و چه کردند که هنوز هم دارند انجام می‌دهند.

واقعاً احساس خطر کردم. من یک طرف آن هستم و فکر کردم اگر می‌توانم مسأله را حل کنم چرا حل نکنم. همان موقع به آیت‌الله امامی گفتم از طرف من بروید پیش آیت‌الله مهدوی بگویید شما یادتان هست من دو سال پیش گفتم شما ریاست خبرگان را بپذیرید شما نپذیرفتید. ولی الان من پیشنهاد می‌کنم شما تشریف بیاورید و نامزد بشوید.

من هم از شما حمایت می‌کنم. شاید مسأله حل شود. ما از بخش تفرقه در خبرگان فراغت حاصل کنیم، مدیریت و هیأت‌رئیسه هم اینجا هستند و کمک می‌کنند، اوایل ایشان گفتند: من به علت کهولت سنم یا کسالتم نمی‌توانم بپذیرم. من گفتم اینها خوب سابقه دارد. آیت‌الله مشکینی هم، دخالتی نمی‌کردند، ولی بودند، دیگران و ماها کمک می‌کردیم و اداره می‌شد ولی جواب روشنی نرسید.

البته ایشان گفته بودند که مسأله این موانع را دارد آن را هم آیت‌الله کاشانی می‌دانند و می‌توانید از خودشان سؤال کنید چون ایشان ملاقات کردند. من تا همین اواخر منتظر بودم که جوابی بدهند که متأسفانه هنوز اعلام نکردند، البته دفترشان اعلام کردند که تشریف می‌آورند. من هم می‌خواهم عرض کنم که اگر ایشان حاضر باشند مسئولیت را بپذیرند. مطمئناً بنده نامزد نمی‌شوم. برای اینکه رفع اختلاف بشود از ناحیه اسم من و این نهاد مقدس آسیب نبیند. اگر تشریف نیاوردند هر یک از آقایان دیگر که می‌پذیرند. همراهی می‌کنم. انشاءالله که این مسأله درست حل شود.

من سابقه تاریخی را هم بگویم، بد نیست. تا حالا با شما این‌گونه مطرح نکرده بودم. بنده از جانب خودم تاکنون نامزد هیچ پستی نبوده‌ام، از قبل از انقلاب تا به حالا، هر وقت شده یا با تکلیف شده یا با فشار به اینجانب بوده و امثال اینها در انتخابات نهم شرایطی را دیدم که نمی‌خواهم الان بگویم. چون تجدید اختلاف می‌شود، شرایطی را دیدم که تصمیم گرفتم دیگر در هیچ انتخاباتی (به عنوان کاندیدا) خودم شرکت نکنم.

اما همیشه مردم را جهت شرکت در انتخابات تشویق می‌کنم. ولی لازم نیست به علت سن زیاد، کسی از من توقع داشته باشد. هجمه زیادی در انتخابات خبرگان بر من وارد شده است. موقع انتخابات دوره قبل خبرگان که شد اولین کاری که کردند، آقایان در جامعه روحانیت مبارز آمدند دفتر ما، آیت‌الله مهدوی‌کنی، آیت‌الله یزدی، نوار مذاکرات را دیشب گوش دادم، آقایان چقدر اصرار کردند اصلاً نیامدن من را مساوی با خیلی خطرها می‌دیدند می‌گفتند باید بیایید.

من گفتم نظر شما را رد نمی‌کنم ولی می‌روم با آقا (مقام معظم رهبری) صحبت می‌کنم رفتم با رهبری صحبت کردم و رهبری گفتند متعّین و واجب است. قبلاً هم از طریق آقای طبسی و آقای روحانی این پیام را به من رسانده بودند، گفتم من که بر خودم واجب نمی‌دانم. من یک نفر از آن 86 نفر هستم. اینها همه هستند چرا من! یکی باید کاندیدا بشود حال اگر شما واجب می‌دانید مقدمات واجب، بر شما واجب است بر من واجب نیست ایشان گفتند خوب شما این قدر اصرار می‌کنید، من این واجب را انجام می‌دهم.

انتخابات به خاطر اینکه امر بود پذیرفتم. البته باز در انتخابات بداخلاقی‌های زیادی دیدیم ولی مثل گذشته نبود یک مقدار محدودتر بود. به هر حال این طور نیست که برای پستی شیفته و عاشق موقعیتی باشیم، همه چیز را در این 50 سال 60 سال سابقه‌ام اینها را دیده‌‌ام و اگر اندوخته‌ای دارم، بنویسم و یادداشت کنم و روی نوشته‌های قبلی‌ام کار کنم. من الان دنبال این هستم و عشق من هم همین است.

لازم باشد باز در خدمت انقلاب می‌مانم تا نفس دارم می‌مانم و هر کاری باشد انجام می‌دهم از هیچ کاری هم دریغ نمی‌کنم و در خدمت شما هستم. منتظرم که آیت‌الله مهدوی رسماً بگویند که آمادگی دارند تا بعد انتخابات را انجام بدهیم.»(3)

آیت الله مهدوی کنی نیز نامزدی خود را تفویضی از سوی آقای هاشمی می‌نامد. با اعلام کاندیداتوری آقای مهدوی، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی کاندیدا نمی‌شود و بار دیگر ایثار، عقل و احساس مسئولیت خود را به نمایش می‌گذارد. 

او بار دیگر این جمله‌ی امام(ره) را در خاطره‌ها زنده کرد که: «مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمى زنده است چون نهضت زنده است‏.»(4)

مقام معظم رهبری نیز در دیدار با اعضای مجلس خبرگان می‌فرمایند:

«از همه‌ى آقایان تشکر می‌کنیم؛ بخصوص از جناب آقاى هاشمى رفسنجانى، براى اینکه در این اجلاس، انتظار خصمانه‌اى را که دشمنان داشتند، خنثى کردند. آنها انتظار داشتند که بین خبرگان امت اختلاف بیفتد؛ رقابت‌ها به صورت رقابت‌هاى متعارف دنیاى مادى در بیاید و مسابقه‌ى در خدمت، تبدیل بشود به رقابت منفىِ در تصرف مراکز و جایگاه‌ها؛ که این بحمداللَّه نشد. خب، از جناب آقاى هاشمى انتظار هم همین بود؛ با توجه به سابقه‌ى عقل و احساس مسئولیتى که در ایشان همیشه ما مشاهده کردیم.»(5)

 


پی‌نوشت:-----------------------------------

1. روزنامه‌ جمهوری اسلامی، 9 خرداد 88

2. روزنامه ایران، 7 خرداد 1379

3. روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، 21 اسفند 89

4. صحیفه امام، ج 7، ص 495

5. پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری